چين اين روزها بزرگترين رزمايش نظامي دريايي مشترك خود را با روسيه در شرق روسيه يعني در درياي ژاپن و نزديكي ولادي وستك برگزار ميكند. روسيه و چين از سال 2005 رزمايشهاي مشتركي با يكديگر داشتهاند اما همايشي كه هم اكنون در حال برگزاري براي چين است از اهميت زيادي برخوردار است. چون از يكسو بزرگترين آنهاست و از سوي ديگر تسليحات و كشتيهاي ساخت اين كشور در آن حضور فعال دارند. چين و روسيه هر دو با مشكلات و اختلافات مرزي با كشورهاي همسايه مواجهاند كه در اين زمينه مشكلات پكن بسيار زياد است. مسئله اين است كه چين با كشورهايي اختلافات مرزي دارد كه از متحدان امريكا محسوب ميشوند. همين مسئله پاي واشنگتن را به ميان ميكشاند به خصوص كه كاخ سفيد طي سالهاي اخير به شدت نگران جهش اقتصادي- سياسي چين است. در اين باره با دكتر جواد منصوري، سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در چين گفتوگو كردهايم كه در پي ميآيد.
رزمايش چين و روسيه كه به گفته چينيها بزرگترين رزمايش با يك متحد خارجي است چه پيامي براي منطقه و كل دنيا دارد؟
تحولات يك دهه گذشته نشان داده است كه اولاً چين تمايل به حضور پررنگتري در صحنه بينالمللي دارد و ثانياً براي حضور در خاورميانه حساب ويژهاي باز كرده است خصوصاً از جهت تأمين امنيت انرژي؛ چراكه منطقه خاورميانه براي چينيها از گذشته اهميت بسياري پيدا كرده است و ثالثاً اينكه امريكا با توجه به شرايط موجود تلاش ميكند همچنان به سمت تكابرقدرتي، تكصدايي و يكجانبهگرايي در صحنه بينالمللي ادامه بدهد. در حالي كه چين و روسيه در دهه گذشته اقتدار پيدا كردند و طبيعتاً در مقابل اين سياست نسبت به گذشته سكوت نميكنند. يعني در دوره بوش كه سياست يكجانبهگرايي امريكا را داشتند در اين دوره نميخواهند اين سياست را دنبال كنند اما نكتهاي كه حائز اهميت است اينكه دولت امريكا هم مانند گذشته آن موقعيت را ندارد كه بتواند با آنها مقابله كند. لذا اين مانور ميتواند انعكاس بيشتري داشته باشد.
همانطور كه ميدانيد اين مانور در آبهاي ژاپن، در نزديكي شرق روسيه و در منطقه ولادي وستك برگزار ميشود. چرا اين مانور در درياي ژاپن بوده، در حالي كه ميتوانست در درياي چين اين اتفاق بيفتد، با توجه به اينكه ژاپن و فيليپين اختلافات مرزي دارند آيا ميخواهند يك خط و نشان براي متحدان امريكا بكشند يا نظر ديگري دارند؟
البته هم روسيه و هم چين اختلافاتي با ژاپن در مرزهاي دريايي و بر سر جزاير دارند. ضمن اينكه اين مانور در آن منطقه اشارهاي هم به ژاپن دارد. اما اصل قضيه اشاره به امريكاست. هرچند كه در هر قسمتي از منطقه شرق آسيا اگر اين رزمايش انجام ميشد باز ممكن بود چنين صحبتي مدنظر باشد.
اين را هم بگويم كه در تمامي اين منطقه اختلافات مرزي وجود دارد. مانند اختلاف چين با آن كشورها يا آن كشورها بين خودشان. اين اختلافات را هم معمولاً يا خودشان نميتوانند حل كنند يا نميگذارند كه حل كنند و ميخواهند همچنان اين مسائل باقي بماند. مثلاً بحث تايوان هنوز جدي است. بحث جزاير متعددي كه بين چين و هر كدام از اين كشورهاي منطقه يا بين ويتنام و ساير كشورهاست هنوز وجود دارد.
شما آينده اتحاد بين روسيه و چين را در منطقه چگونه ميبينيد و آيا اين اتحاد ادامه خواهد داشت؟ چون در دوره جنگ سرد چشم اندازي از اين مسئله وجود داشت كه اين دو از هم فاصله گرفتند و با هم دشمن شدند. آيا اين امكان وجود دارد كه در آينده چين و روسيه بتوانند در شرق اتحادي در برابر يكجانبهگرايي امريكا داشته باشند؟
چين تمايل به اتحاد با روسيه ندارد و چنين قراري هم با هم ندارند. بلكه بيشتر بحث همكاري منطقهاي و همچنين همكاري بينالمللي را دنبال ميكنند.
ما در مناطقي همچون خاورميانه ميبينيم كه آنها كاملاً يكدست و همسان رفتار ميكنند. مثلاً در مسئله سوريه سه قطعنامه دو وتويي را تصويب ميكنند. آيا اين نشانهاي از اتحاد نميتواند باشد؟
خير. براي اينكه يكسان بودن مواضع در بعضي از موارد دليل بر اتحاد نيست. يعني ديدگاه روسيه و چين در قبال خاورميانه تقريباً يكسان شده است. يا مثلاً مواضع چين در قبال قضاياي گرجستان و آبخازيا يا در منطقه بالكان با روسيه يكي شده است.
درباره يكجانبهگرايي امريكا چه نظري داريد؟
در برابر يكجانبهگرايي امريكا طبيعتاً سعي ميكنند يك همگرايي با هم داشته باشند و نه لزوماً اتحاد، چون اتحاد يك معنايي بالاتر از اينها دارد.
ديدگاه شما حالا درباره واكنش امريكا چيست؟
امريكا طبعاً از اين وضعيت رضايت ندارد ولي در عين حال هم نميتواند خيلي علناً مخالفت كند. در واقعهاي كه در دو ماه گذشته بر سر تهديد كرهشمالي پيش آمد، ما ديديم كه چگونه با احتياط و به نوعي يك معامله سياسي يا شايد پنهاني و حتي باج دادن صورت گرفت و قضيه را تمام كردند. چون براي امريكا چنين شرايطي فراهم نيست كه مانند گذشته در مقابل اين گونه اقدامات بايستد و حتي مقابلشان عكسالعمل نشان بدهد.
چرا در چنين شرايطي نيست؟
براي اينكه مشكلات داخلي و بينالمللي امريكا بيش از آن است كه به نظر ميرسد. به علاوه اينكه امروز چين، چين 10، 20 سال گذشته نيست. بنابراين امريكا دارد بر روي اين موضوع فكر ميكند كه حتي با چين وارد مذاكره شود. براي اينكه چين شريك امريكا در دنيا شود.
آيا به نظر شما اين امكان وجود دارد؟
به هر حال عدهاي در دولت امريكا مصر هستند بر اين نظر كه چين در حال قوي شدن است و صلاح ما در اين است كه ما با چين شريك شويم اما اكثريتي هم هستند كه هنوز ميگويند ما نبايد اجازه دهيم كه چين به قدرت اول يا در كنار قدرت اول قرار بگيرد.
منظورشان مشاركت سياسي است يا اقتصادي؟
منظورشان شراكت در تمامي مسائل بينالمللي است. چون به لحاظ اقتصادي كه كار يك مقداري دارد انجام ميشود، براي همين منظور شراكت در كل مسائل بينالمللي است.
آيا اين نميتواند به ضرر امريكا به لحاظ ابرقدرتي تمام شود؟
طرفداران اين نظريه در امريكا ميگويند بهتر است خودمان اين كار را بكنيم چون اگر اين كار را خودمان انجام ندهيم چين آرامآرام ميآيد و از ما جلو ميزند. حتي بعضي از آنها معتقدند كه چين طي دو دهه آينده از امريكا جلو هم ميزند و در آن صورت ما در موضع ضعف قرار ميگيريم.
اين بحث از دوران بوش پسر شروع شد كه گفته ميشد بهتر است ما با چين وارد تعامل شويم و شراكت داشته باشيم تا بتوانيم در موضع بهتري در مناطق ديگر دنيا عمل كنيم و نگران مقابله با چين نباشيم. در دولت اوباما هم گفتند با توجه به نفوذ سياسي چين در مناطقي از دنيا و با توجه به مشكلات امريكا در بعضي از مناطق بهتر است اين كار انجام شود. مثلاً امروزه در خاورميانه كاملاً اين مطلب محسوس و مشهود است كه امريكا وارد تعامل و مشاركت با چين و در ديگر قضايا شده است.