کد خبر: 523415
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۰
در باب رفتارهاي متناقض محمد خاتمي
روزهايي كه قرار بود سيد محمد خاتمي براي دومين بار خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهد، از اين گفت كه مي‌خواهد به گونه‌اي باشد كه هم چپ راضي باشد و هم راست؛ و حالا اينكه در نهايت به گونه‌اي شد كه نه چپ راضي بودند و نه راست، موضوع فعلي ما نيست اما همين جمله بسيار شيك و برخاسته از ژست «من رئيس‌جمهور همه ملت ايران هستم» سرلوحه همه محافظه‌كاري‌هاي اصلاح‌طلبي شد كه به مبارزه با محافظه‌كاري آمده بود! اصلاح‌طلبي كه همه محافظه‌كاري‌هايش از سوي دوستدارانش محجوب بودن و نجيب بودن تلقي مي‌شود و آنها مي‌كوشند براي اين ضعف بزرگ خاتمي نوعي وجه مثبت دست و پا كنند! 

رفتارهاي ماه‌هاي اخير خاتمي هم با همين ژست پيش مي‌رود و شايد براي همين است كه وقتي رفتارهاي او كنار هم چيده شود، تناقض موجود، آدم را اگر با خاتمي آشنا نباشد، به تعجب وا مي‌دارد. رئيس‌جمهور سابقي كه دقيقاً معلوم نيست اين روزها مي‌خواهد چه كند، هم ژست ريش سفيدي مي‌گيرد كه اصلاح‌طلبان به اجماع برسد، هم حرف كانديدا شدن خودش وسط گمانه زني‌هاست! او اين روزها شرط‌گذاري‌هايش براي نظام را هم فراموش كرده و حالا وسط صحنه انتخاباتي است كه سال ۸۸ همه تلاششان را براي بي‌اعتبار جلوه دادن آن به ميدان آورده بودند و اين روزها حتي به صراحت اظهار اميدواري مي‌كند كه انتخابات پرشوري داشته باشيم!
اما چرا خاتمي اينگونه شده است؟! 

ترس خاتمي از رئيس‌جمهور نشدن!
محمد خاتمي نه فقط در قياس با راديكال‌هاي چپ بلكه حتي در ميان كساني كه از سوي حاميانش محافظه‌كار خوانده مي‌شوند، يك محافظه‌كار با پوشش اصلاح‌طلبي است. كسي كه اهل هزينه دادن، قرباني كردن خود، انجام رفتارهاي مخالف‌تراش و اقداماتي از اين دست نيست. خاتمي مي‌تواند بيانيه‌هاي قشنگ بنويسد، شرط‌هاي قشنگ‌تر براي نظام بگذارد و بي‌آنكه نظام خواهان شركت او در انتخابات باشد، براي نظام ناز سياسي كند، اما اهل هزينه دادن‌هاي گزاف براي آرمان‌هايش نيست. خاتمي كسي نيست كه بخواهد از اعتبار و آبرويش براي اصلاح‌طلبي خرج كند. او فقط وقتي به پيروزي يقين داشته باشد، تمام قد به ميدان مي‌آيد. . . 

خاتمي كانديدا نمي‌شود، نه اينكه خود را شايسته رياست جمهوري نداند و به بالاتر بودن ديگر گزينه‌هاي اصلاح‌طلبان معتقد باشد يا حتي اولويتش ايفاي نقش ريش‌سفيدانه خارج از گود رقابت انتخاباتي براي اصلاح‌طلبان باشد؛ نه، دغدغه خاتمي صرفاً دو امر است؛ دو امري كه مي‌تواند همه اعتبار او را خدشه‌دار كند: 

اول آنكه كانديداتوري او در انتخابات يعني آنكه او چارچوب‌هاي قانوني مبتني بر نظر شوراي نگهبان در باب صلاحيت كانديداها را پذيرفته و با اين وصف، فردا روز كه رد صلاحيت شد، اين اعتبار از دست رفته را چگونه بازسازي كند كه او چارچوب تأييد صلاحيت‌ها را پذيرفته، اما اين چارچوب قانوني، او را نپذيرفته است! اويي را كه در دو دوره انتخابات رياست‌جمهوري نه تنها تأييد صلاحيت شده است، بلكه رأي آورده و رئيس‌جمهور اين سرزمين و مجري اجراي همين قانون اساسي بوده است! اين عقبگرد بزرگ براي خاتمي نمي‌تواند قابل ريسك باشد؛ به خصوص كه چندي قبل حيدر مصلحي، وزير اطلاعات تلويحاً كدهايي مبني بر رد صلاحيت خاتمي داد، وقتي گفت كسي كه بدهكاري‌هاي بسيار به نظام دارد، چطور رويش مي‌شود كه كانديدا شود؟! 

شايد هم خاتمي حق دارد، او تا سال‌هاي سال مي‌تواند ژست رئيس‌جمهور سابق نظام و رأي اكثريت داشتن را بگيرد چرا بايد دو دوره تأييد صلاحيت و رئيس‌جمهور شدن را با يك رد صلاحيت عوض كند؟!
دوم آنكه اصلاح‌طلبان از خاطر نبرده‌اند كه هشت انتخابات پشت سر هم را باخته‌اند؛ اعم از رياست‌جمهوري و مجلس و شوراها، حالا تخمين بردن براي آنها چيزي است در حد صفر؛ مگر معجزه‌اي رخ دهد! براي آنها در دوران پس از فتنه ۸۸ كه همه دار و ندارشان را پاي توهم تقلب باختند و به يك از هم پاشيدگي آشكار رسيدند، رئيس‌جمهور شدن يك رؤياي دست نيافتني است. هدف شركت آنها در انتخابات خرداد ۹۲ هم اينقدر حداكثري نيست كه به رئيس‌جمهور شدن يك اصلاح‌طلب فكر كنند؛ آنها فقط مي‌كوشند از پي رقابت با اصولگرايان و دولتي‌ها تنفسي مصنوعي به پيكر محتضر اصلاح‌طلبي بدمند و از مرگ اصلاح‌طلبي در جامعه سياسي ايران جلوگيري كنند و اصلاحات را كه روزي دولت و مجلس دستش بود و بعدتر همه را از دست داد و در نهايت با فتنه ۸۸ به محافل خصوصي و تحريريه دو سه روزنامه و دادگاه‌هاي جمهوري اسلامي و حصر خانگي و تجمعات ۵۰ نفره در لندن و نيويورك و سالن‌هاي مد اروپا رسيد، به متن جامعه ايران بازگردانند! حال براي چنين هدفي حداقلي، خاتمي نمي‌خواهد خودش را هزينه كند؛ او فقط وقتي به ميدان كانديداتوري قدم مي‌گذارد كه يقين داشته باشد به هدف حداكثري، يعني نشستن بر كرسي چهارساله جمهوريت نظام دست مي‌يابد. 

ترس همزمان خروج از نظام و خروج از جنبش سبز!
خاتمي اما ژست‌هاي تحريم انتخابات و شرط گذاشتن براي نظام را هم كنار گذاشته است. او به خوبي مي‌داند كه همه فخر او رئيس‌جمهور همين نظام و همين مردم بودن است و او هر قدر بخواهد منتقد نظام باشد، اما همه اعتبارش در داخل همين نظام معنا مي‌گيرد و اگر قرار باشد او آنقدر اين مسير انتقاد را تند برود و ژست مبارزه‌اش را پررنگ كند، اول از همه بايد بابت همان هشت سال از همه فتنه‌گران، از سروش تا گوگوش! عذرخواهي كند و همه آن فخر را رسماً به پاي جنبش سبز قرباني كند! اما خاتمي نمي‌خواهد ضدانقلاب باشد؛ براي همين است كه در مصاحبه با خبرگزاري تسنيم، آرزوي انتخاباتي پرشور مي‌كند و مي‌گويد كه همه بايد در انتخابات شركت كنيم! اين صداقت خاتمي البته باز جاي شكر دارد كه همچون انتخابات مجلس مدام از شرط‌هاي انتخابات نمي‌گويد و در نهايت كه شرط‌هايش عملي نشد، باز هم در انتخابات شركت كند! در عين حال خاتمي مي‌كوشد از دايره جنبش سبز هم اخراج نشود؛ براي همين هم به صراحت مي‌گويد كه چه جرمي اتفاق افتاده كه بايد توبه كنيم؟! خاتمي يكي به نعل مي‌زند و يكي به ميخ و از مواضع خويش در ماجراي فتنه ۸۸ همين طور آرام و بي‌صدا عدول مي‌كند تا مباد صدايي از لندن و لس‌آنجلس و فلان محفل و مجلس برخيزد كه خاتمي از حرف‌هاي خود در حمايت جنبش سبز دست برداشته است! محافظه‌كار شده است، مي‌ترسد!
خاتمي مي‌كوشد هم نظام را راضي كند، هم جنبش سبز را، هم اصلاح‌طلبان را؛ روزي چشم باز مي‌كند و مي‌بيند همه را از دست داده است...
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار