کد خبر: 517209
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۸
نگاهي به احوالات برخي نامزد‌هاي اصولگرايان در انتخابات ۹۲
| ويژه‌نامه نوروزی روزنامه جوان |

كانديداهاي اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري كم‌وبيش معرفي شده‌اند و اين گزارش بررسي كارنامه برخي از آنهاست. بدان اميد كه هر كسي از آنها كه رأي آورد، از سايرين نيز در كابينه خود بهره برد و دايره نخبگاني را محدود نكند. ترتيب بررسي اين افراد در گزارش ذيل، بر حسب ترتيب حروف الفباست؛ باقري لنكراني، حدادعادل، زاكاني، قاليباف و ولايتي. 

نخبه محجوب
او را بيشتر از آنكه به وزارتش بشناسند، به تعبيري كه احمدي‌نژاد در مورد او به كار برد، مي‌شناسند؛ تعبير «هلو» كه گرچه از باب بي‌نظير بودن به كار‌گيري‌اش در اين سطح، بسيار مورد توجه اصحاب رسانه قرار گرفت، اما خود باقري لنكراني مي‌گويد كه «از شنيدن آن حرف اوقاتم تلخ شد و گفتم حرف خوبي نبود كه آقاي احمدي‌نژاد زد. ولي ايشان را متهم نمي‌كنم كه با تعمد اين حرف را زده است. مي‌دانم چيزي را كه در دلش بوده، گفته است. » احمدي‌نژاد در قالب همان ادبيات هميشگي‌اش حرف زده است؛ اما مردم اين وزير كابينه نهم را بيشتر به آرامي و محجوب بودنش توصيف مي‌كردند. 

كامران باقري لنكراني متولد ۱۳۴۴ در تهران است. ديپلمش را از دبيرستان شبانه‌روزي نمونه توحيد شيراز گرفته و دكتراي حرفه‌اي پزشكي‌اش را سال ۶۸ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز دريافت كرده، با رتبه ممتاز. تخصصش در بيماري‌هاي داخلي را سال ۷۱ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز (با رتبه اول كشور) و فوق تخصص بيماري‌هاي گوارش و كبد را هم سال ۷۵ از دانشگاه علوم پزشكي شيراز دريافت كرد. از سال ۸۴ تا ۸۸ نيز وزير بهداشت جمهوري اسلامي ايران بوده و در حال حاضر نيز رئيس مركز تحقيقات سلامت در دانشگاه علوم پزشكي شيراز است.
 
باقري لنكراني در دوران دانشجويي‌اش دبير جامعه اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي شيراز و بعد هم عضو شوراي مركزي اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان بود. سپس به معاونت دانشگاه علوم پزشكي شيراز رسيد و مدتي را هم به عنوان رياست بيمارستان نمازي شيراز ايفاي مسئوليت كرد و پس از آن با روي كار آمدن دولت نهم، به وزارت بهداشت رسيد. 

اولين فعاليت انقلابي‌اش هم در همان دبيرستان نمونه شكل گرفت كه به رغم ورود سخت به دبيرستان (قبولي ۸۰ نفر در آزمون ورودي از بين ۸ هزار نفر) در اعتراض به رژيم شاه، همراه با ۱۸ نفر ديگر تصميم به اعتصاب گرفتند و سر كلاس نرفتند؛ اين جمعيت البته تا عصر به ۵ نفر رسيد!
لنكراني جوان‌ترين وزير كابينه نهم بود و اين هم امري بود براي جلب شدن بيشتر توجهات به سوي او. رهبري نيز در آغاز دوره وزارت باقري لنكراني، در ديداري كه سهم هر وزير در ابتداي مسئوليتش است، اين جواني را نقطه قوت او دانسته و از خودشان گفتند كه هنگام رئيس‌جمهور شدن، همسن او بودند. 

خيلي‌ها براي عدم به كار‌گيري او در كابينه دوم احمدي‌نژاد، «شايد»هايي آوردند؛ اما خودش مي‌گويد كه «دوره وزارت ماندگار نيست. در وزارت بهداشت نيز فردي نبوده كه دو بار پشت سر هم وزير شود. تلقي من نيز اين نبود كه دور دوم نيز سكاندار وزارت بهداشت شوم. بعد از انتخابات دهم، رئيس‌جمهور بنده را خواستند و گفتند كه در بررسي‌ها به اين نتيجه رسيده‌ام كه تعدادي وزراي كابينه بايد از خانم‌ها باشند كه يكي از آنها وزارتخانه شماست. به من گفتند مشكلي با اين مسئله نداري كه من هم تشكر كردم و گفتم خدا پدر شما را بيامرزد [با خنده] و خوشحالم كه بار از روي دوش من برداشته مي‌شود. » قبل از وزارتش در شيراز كار طبابت و تحقيقات مي‌كرد و پس از وزارت هم باز به همان شغل ثابت بازگشت. 

كمي بعد هم جبهه پايداري انقلاب اسلامي را با كساني همچون صادق محصولي و روح الله حسينيان و. . . زير نظر آيت‌الله مصباح يزدي تأسيس كردند كه در واقع در عين حمايت از دولت، انتقادات سختي به مشايي و حلقه انحرافي داشتند. از اين رو جبهه پايداري مورد غضب حاميان افراطي دولت كه هيچ انتقادي را به دولت برنمي‌تافتند، قرار گرفت. از سويي ديگر، اين جبهه در انتخابات مجلس نهم با جبهه متحد اصولگرايان نيز به وحدت و ائتلاف نرسيد؛ دليل اصلي آن بود كه اعضاي جبهه پايداري، كساني در جبهه متحد را از ساكتين فتنه مي‌دانستند و البته به چگونگي شكل‌گيري ساختار آن نيز ايراداتي داشتند و به نظر مي‌رسيد يكي از مشكلات اصلي آن است كه در شوراي مركزي جبهه متحد براي كساني چون علي لاريجاني و باقر قاليباف سهم ويژه‌اي در نظر گرفته شده بود. از اين منظر باقري لنكراني در ميان برخي حاميان قاليباف و لاريجاني نيز وجهه‌اي ندارد. حال در ميان گزينه‌هاي جبهه پايداري براي انتخابات، كامران باقري لنكراني، سخنگوي اين جبهه، جزو گزينه‌هاي اصلي محسوب مي‌شود و با آنكه برخي‌ها اقامت پدرش در امريكا و مسائل مربوط به آن را موجب رد صلاحيت او مي‌دانند، او هنوز قطعاً اعلام نكرده كه كانديداي انتخابات خواهد شد. 

يك فرهنگي در سياست
طبيعي است كه مردم ايران او را بيشتر به فرهنگ مي‌شناسند تا سياست؛ او سال‌ها رئيس فرهنگستان زبان فارسي بوده و هنوز هم هست؛ آنقدر كه حتي نماينده و رئيس مجلس شدنش و حتي اين روزها عضو ائتلاف ۱+۲ اصولگرايان بودن و زمزمه كانديداتوري‌اش در انتخابات رياست جمهوري يازدهم هم، اين وجهه فرهنگي‌اش را تنها كمي كمرنگ كرده است. بيراه نيست كه بگوييم هنوز هم توده مردم يك جورهايي او را متولي زبان فارسي در ايران بدانند! از اين حيث او يك سياستمدار شديداً فرهنگي است. با اين همه، در فتنه ۸۸ و در ميانه دودلي برخي خواص كه حق با كيست، او اولين نفري بود كه به صداوسيما آمد و توهم بودن تقلب را مشروحاً تبيين كرد. 

غلامعلي حدادعادل متولد ۱۳۲۴ در تهران است. فارغ‌التحصيل دبيرستان علوي است و اگرچه بيشتر با فلسفه شناخته شده، اما رشته كارشناسي و كارشناسي ارشد او فيزيك است. حدادعادل در سال‌هاي ۴۵ و ۴۷ ليسانس و فوق ليسانس فيزيك خود را از دانشگاه‌هاي تهران و پهلوي دريافت كرد. بين سال‌هاي ۴۵ تا ۴۷ او در دانشگاه پهلوي و از ۴۷ تا ۵۰ در دانشگاه ملي ايران فيزيك درس مي‌داد. در سال ۵۱، كارشناسي ارشد فلسفه را از دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران دريافت كرد و از همان زمان تا سال ۵۷ در دانشگاه صنعتي آريامهر به تدريس فلسفه، تاريخ علم و تاريخ فلسفه غرب و تاريخ فلسفه اسلامي مشغول بود. دروس دوره دكتري فلسفه در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران را هم در سال ۵۳ به پايان برد. در سال ۶۴ از پايان‌نامه دكتري فلسفه تحت عنوان «نظر كانت درباره مابعدالطبيعه» دفاع كرد. از ۶۴ تاكنون هم به تدريس فلسفه غرب در دانشگاه تهران اشتغال دارد. 

حدادعادل در شهريورماه ۱۳۵۰، زماني كه در دانشگاه ملي، فيزيك تدريس مي‌كرد، جزو ۴۴ نفر وابسته به نهضت آزادي بود كه به همراه برادر كوچكترش مجيد به جرم تلاش براي خرابكاري در جشن‌هاي دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي دستگير و ۶۶ روز زنداني شد. اين گروه اولين بيانيه خود را در زندان به عنوان بيانيه نهضت مجاهدين خلق ايران منتشر مي‌كنند و پس از خروج از زندان، در آذرماه همان ماه، بناي اوليه تشكيل سازمان مجاهدين خلق ايران را مي‌گذارند. 

شايعاتي از سوي مخالفان حدادعادل درباره همكاري او با فرح پهلوي وجود دارد كه او هيچگاه آنقدري به اين شايعات اهميت نداده كه بخواهد حتي در مقام تكذيب برآيد. به تازگي و پس از توهين‌هاي بسيار عبدالكريم سروش (دگرانديش اصلاح‌طلب و عضو اتاق فكر ۵ نفره جنبش سبز) حدادعادل در باب اتهام «پريدن با فرح» فقط از سروش خواسته كه مدركي بر اين مدعا ارائه دهد. مدركي كه به نظر مي‌رسد نبايد شاهد رونمايي‌اش باشيم؛ چه آنكه شواهد نشان از آن دارد كه يك زنداني سياسي زمان شاه كه هيچگاه هم از آنچه عليه حكومت پهلوي انجام داده، توبه نكرده، نمي‌تواند با ملكه پهلوي بپرد! سروش البته قديم‌ترها محبت بسياري به حدادعادل داشت و او را دوست پر مهر خود مي‌خواند؛ اما بروز اتفاقاتي كه پاي زندگي شخصي سروش را به دادگاه باز كرد و شهادت حدادعادل عليه سروش براي گرفتن حق مظلوم، او را مغضوب سروش كرد و در طول سال‌ها، تقابل انديشه سياسي بر اين كينه مبتذل شخصي افزود. سروش هم هتاكي و تهمت را چاشني بروز اين كينه كرد...

حدادعادل عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است و رئيس فرهنگستان زبان فارسي. در مجلس ششم تنها نماينده غيراصلاح‌طلب مجلس از تهران بود و بعدتر در مجلس هفتم به رياست مجلس رسيد كه در واقع اولين رئيس غير روحاني مجلس شوراي اسلامي بود. در دوره‌هاي بعدي او نماينده مجلس ماند و لاريجاني به رياست مجلس رسيد. 

در انتخابات مجلس نهم نام او در هر دو ليست مطرح اصولگرايان (جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداري ) قرار داشت و پس از راهيابي او به مجلس نهم به عنوان نماينده اول تهران، فراكسيون اصولگرايان مجلس نهم به رياست او تشكيل شد كه اعضايش عضو جبهه پايداري و برخي اعضاي جبهه متحد اصولگرايان هستند. حدادعادل مي‌كوشد در مجلس نهم ريش سفيدانه مشكلات فيمابين نماينده‌ها يا نماينده‌ها با دولت را حل كند. تلاشي كه با لجبازي دولت و مجلس چندان به نتيجه نرسيده است. 

حالا حدادعادل عضو ائتلاف ۱+۲ با قاليباف و ولايتي است و قرار است دو نفر از اين اعضا به نفع نفر ديگري كه ائتلاف تشخيص بر كانديداتوري‌اش داده، كنار روند. حدادعادل به زبان‌هاي انگليسي و عربي تسلط كامل دارد و از وي ۱۷ كتاب درسي و ۵ كتاب علمي و تحليلي در موضوعات دين، فلسفه و علوم اجتماعي و بيش از ۱۹۰ مقاله به چاپ رسيده است. 

وي همچنين نظارت علمي بر شش جلد از دانشنامه جهان اسلام را عهده‌دار بوده است و در سال ۱۳۶۸ جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران، در سال ۱۳۷۴ نشان درجه دوم تعليم و تربيت و در سال ۱۳۷۶ جايزه بهترين مقاله سال را در زمينه علوم انساني دريافت كرد. 

رزمنده‌اي سياستمدار
رزمنده سياستمداري است كه صحنه سياست را صحنه مبارزه براي اعتلاي انقلاب مي‌داند. معتقد است مبارزه هرگز پايان ندارد. روزگاري در صحنه نبرد با مهاجم بعثي و روزي در صحنه مواجهه با فتنه‌گران داخلي و منحرفين از خط اصيل انقلاب. علاقه‌مند به كار تشكيلاتي و جنبشي است و اين علاقه به كار تشكيلاتي از همان دوران دانشجويي در وي ظاهر شد. 

آرام است اما وقتي قرار باشد عليه جرياني سخنراني كند، در عين آرامش، انتقاد تند و تيز مي‌كند و چندان هم برايش فرقي ندارد كه جريان مورد اعتراض جنبش سبز باشد يا جريان موسوم به انحرافي؛ او با صراحت نظراتش را مي‌گويد و از سر همين صراحتش هم سال ۸۸ دانشگاه به دانشگاه مي‌رفت و در ميان سكوت برخي خواص، از تناقضات جنبش سبز مي‌گفت و از نظام دفاع مي‌كرد. او عضو كميته ۶ نفره مجلس براي بررسي حوادث پس از انتخابات ۸۸ بود و البته عضو كميته تحقيق و تفحص از دانشگاه آزاد. هر چه باشد او يكي از منتقدان جدي مديريت و رياست جاسبي بر دانشگاه آزاد بود. 

عليرضا زاكاني متولد ۱۳۴۴ است و تازه ۱۵ سالش بود كه عراق به ايران اسلامي حمله كرد و او راهي جبهه شد. پس از حضور در لشكرهاي محمّد رسول‌ا… (ص) و سيدالشهداء (ع) و قرارگاه‌هاي جنوب و غرب، عمده حضورش را در واحدهاي تخريب و اطلاعات و عمليات سپري كرد و مسئوليت‌هايي از جمله معاون گردان، مسئول محور اطلاعات و عمليات قرارگاه نجف ۳، قائم‌مقام اطلاعات و عمليات لشكر محمّد رسول‌ا… (ص) و نهايتاً مسئوليت محور اين لشكر را بر عهده داشت و در نهايت هم با ۵۰ درصد جانبازي در پايان جنگ به منزل بازگشت و به سراغ ازدواج و تحصيل رفت. در بهمن‌۶۸ رشته پزشكي را در دانشگاه علوم پزشكي تهران شروع و در تابستان سال ۷۶ دكتراي عمومي‌ را اخذ كرد و بعد از آن با شركت در آزمون تخصص، به‌عنوان دانشجوي دوره تخصصي پذيرفته شد. در سال ۷۹ دوره تخصصي پزشكي هسته‌اي را آغاز و در اسفند ۸۲ آن را به پايان رساند و هم‌ اينك به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران در مركز پزشكي هسته‌اي مجتمع بيمارستاني امام خميني(ره) مشغول به كار است. علاوه بر اين، او عضو هيئت مديره انجمن علمي پزشكي هسته‌اي ايران نيز هست.
علاقه زاكاني به كار تشكيلاتي باعث گرديد وي مؤسس بسيج دانشجويي در دانشكده پزشكي و دانشگاه تهران باشد.
 
پس از فعاليت‌هاي دانشجويي مختلف، در اواخر سال ۷۷ مسئوليت بسيج دانشجويي دانشگاه‌هاي استان تهران و از سال ۷۹ تا ۸۲ مسئوليت سازمان بسيج دانشجويي كشور را بر عهده گرفت و در اواخر دهه هفتاد هم به عضويت در دو دوره هيئت منصفه مطبوعات رسيد. او البته مؤسس جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي هم به شمار مي‌رود. نشريه پنجره و سايت جهان نيوز هم از رسانه‌هاي منتسب به اوست. زاكاني سه دوره هفتم و هشتم و نهم با رأي مردم تهران و از ليست اصولگرايان به مجلس راه يافت و از نمايندگان فعال خانه ملت به شمار مي‌رود. زاكاني عضو شوراي ۱۵ نفره جبهه متحد اصولگرايان نيز در انتخابات مجلس نهم بود. برخي حضور او به عنوان كانديدا در انتخابات رياست جمهوري را صرفاً يك شايعه مي‌دانند. خود وي نيز هنوز به طور صريح در اين زمينه اظهار نظر نكرده است. 

شهردار فعال
قبل‌تر‌ها او را به نظامي بودنش مي‌شناختند؛ اين وجه شناسايي همه‌اش هم مربوط به دوران حضور او در دفاع مقدس نبود كه گرچه سردار بود و هست، اما پس از دفاع مقدس نيز به نيروي انتظامي رفت و اين وجه شناسايي با او ماند تا انتخابات رياست جمهوري نهم كه كانديدا شد و بيشتر او را با عنوان دكتر و خلبان شناختند. او در دولت اصلاحات جزو آن فرماندهان سپاه بود كه نامه هشدارآميز به رئيس‌جمهور وقت (محمد خاتمي) را امضا كردند. 

محمدباقر قاليباف متولد ۱۳۴۰ در طرقبه مشهد است و اولين فعاليت جدي اجتماعي‌اش به زلزله طبس برمي‌گردد. او آن زمان فقط ۱۶ سال داشت و با جمع‌آوري كمك‌هاي مردمي راهي طبس شد و همان جا هم ماند و در قالب شوراي ساخت طبس، به كارهاي عمراني پرداخت. 

قاليباف پس از انقلاب با تشكيل سپاه به اين نهاد مردمي پيوست و راهي جبهه شد. ۲۱ ساله بود كه در سال ٦١ به عنوان فرمانده تيپ امام رضا(ع) و يك سال بعد به فرماندهي لشكر ٥ نصر خراسان انتخاب شد. سال ۶۲ هم با خطبه عقدي كه حضرت امام برايش خواند، متأهل شد. در سال ٧٣مسئوليت قرارگاه سازندگي خاتم الانبياء(ص) را پذيرفت. در كنار اين فعاليت‌ها جغرافياي سياسي را در دانشگاه تهران تا مقطع كارشناسي ارشد ادامه داد. 

در سال ٧٦ با حكم حضرت آقا فرمانده نيروي هوايي سپاه شد و سپس با گذراندن دوره‌هاي فشرده خلباني در ايران و فرانسه مجوز پرواز با ايرباس گرفت. او هم اكنون هم به صورت مرتب به عنوان خلبان هواپيماي ايرباس در شركت هواپيمايي ايران اير پروازهايي را انجام مي‌دهد: و البته در سال ٨٠ هم از تز دكترايش با عنوان «بررسي سير تكوين نهادهاي محلي ايران در دوره معاصر» در دانشگاه تربيت مدرس دفاع كرد و بعد از آن به عنوان عضو هيئت علمي رشته جغرافياي سياسي دانشگاه تهران و استاديار دانشگاه تربيت مدرس به تدريس مشغول است. سال ۷۹ با حكم رهبر معظم انقلاب، فرمانده نيروي انتظامي ايران شد و سامانه ۱۱۰ راه‌اندازي و تأسيس شد كه ابتكار او محسوب مي‌شود. 

قاليباف در سال ۸۴ جزو كانديداهاي انتخاب رياست‌جمهوري بود كه البته از راهيابي به قوه مجريه بازماند و چندي بعد با انتخاب شوراي شهر تهران، به عنوان شهردار پايتخت انتخاب شد و تاكنون نيز در همين سمت مانده است. قاليباف معتقد است كه روزي جهاد در جبهه نظامي وظيفه او بوده و اينك جهاد در قالب عمران پايتخت. روابط شهرداري قاليباف و دولت احمدي‌نژاد در اين زمان چندان حسنه نيست و گاهگاهي جدل‌هايي پيرامون ميزان يارانه‌هاي شهرداري كه دولت بايد پرداخت كند، پيش مي‌آيد و حاميان دولت نيز انتقادات تندي به قاليباف دارند و حتي اعضاي جبهه پايداري او را ساكت فتنه مي‌دانند. گرچه او اين اتهام را به شدت رد مي‌كند. 

رسانه‌هاي قاليباف هم اغلب مواضع تندي عليه دولت و جريان انحرافي دارند و به نظر مي‌رسد براي رسانه‌هاي شهرداري تهران و رسانه‌هاي دولت، اين دو هنوز رقيب انتخاباتي هم محسوب مي‌شوند. با اين همه شخص قاليباف سعي مي‌كند از دعواهاي سياسي فاصله بگيرد. روزنامه تهران امروز، روزنامه همشهري و مجموعه مجلات همشهري به علاوه چندين سايت خبري از رسانه‌هاي مايل به وي محسوب مي‌شوند. او يك سايت شخصي هم دارد. قاليباف به همراه حدادعادل و ولايتي، عضو ائتلاف ۱+۲ اصولگرايان براي انتخابات رياست جمهوري است. 

پزشك سياستمدار
او هر سمتي هم در جمهوري اسلامي داشته باشد و هر قدر هم كه در بيمارستان به طبابت مشغول شود، براي مردم ايران انگار فقط با وزارت امور خارجه شناخته مي‌شود. شايد چندان غريب نباشد اين وجه شناخت؛ چه آنكه او ۱۶ سال وزير خارجه اين سرزمين در دوران رياست جمهوري آيت‌الله خامنه‌اي و هاشمي رفسنجاني بوده و از اين حيث پر سابقه‌ترين وزير جمهوري اسلامي محسوب مي‌شود. وزير خارجه هم كه نبود، مشاور امور بين‌الملل رهبري شد و آن وجهه بين‌المللي‌اش را در همه اين سال‌ها حفظ كرد. سفرهاي خارجي بسياري را هم به نمايندگي از رهبري رفت و تجربه بين‌المللي‌اش را راكد نگه نداشت. كمتر كسي او را در قالب جناح بندي‌هاي دروني اصولگرايي مي‌داند؛ او فقط اصولگراست؛ همين. 

علي اكبر ولايتي متولد ۱۳۲۴ در شميران است. كودكي‌اش را به مطالعه گذرانده و كودك آرامي بوده است. اين مطالعه جدي از همان دوران كودكي آنقدر پررنگ بوده كه در ۹ سالگى، كتاب ۷ جلدى اسكندر‌نامه و در كلاس پنجم ابتدايى، كتاب كليله و دمنه را خواند. از همان سال‌ها علاقه فراوانى به كتاب‌هاى تاريخى داشت و همين علاقه او را گاه به ۱۲ساعت مطالعه تاريخ در شبانه‌روز مي‌كشاند.
در سال ۱۳۴۳ در كنكور سراسرى رتبه ۴۹ كشورى را به دست آورد و در رشته پزشكى دانشگاه تهران پذيرفته شد و از سال ۱۳۴۲ در مدرسه قائميه و سپس در دبيرستان جهان‌آراى قلهك تا سال ۱۳۵۰ به تدريس اشتغال داشت. دوره تخصص اطفال را در مركز طبى كودكان دانشگاه تهران و فوق تخصص بيمارى‌هاى عفونى را در دانشگاه جان هاپكينز امريكا گذراند. 

ولايتى از نوجوانى، به دليل علاقه‌مندى پدرش به سياست، با اوضاع سياسى وقت، آشنا شد و به فعاليت‌هاي سياسى روى ‌آورد. در دبيرستان، به مناسبت‌هاى مختلف، در اعتراض به سياست‌هاى شاه، هم‌مدرسه‌اى‌ها را به اعتصاب و تعطيلى كلاس درس و تظاهرات فرا مي‌خواند و در اين راه، بارها به ساواك منطقه رفت و مورد بازجويى قرار‌گرفت. به طورى كه از ۱۷ سالگى پرونده‌اى در ساواك تهران براى او گشوده شد. 

از همان ۱۷ سالگى هم به عضويت جبهه ملى دوم درآمد. در دانشگاه، به همراه مرحوم شهيد لواسانى، شهيد دكتر لبافى‌نژاد، دكتر معتمدى، دكتر جزائرى، دكتر خادمى و. . . انجمن اسلامى پزشكان را كه پس از دكتر شيبانى به حال تعليق درآمده بود، احيا كرد و با گروه‌هاى مختلف سياسى و روحانيت پيرو امام (ره) تماس‌هاى منظم برقرار ساخت. با پيروزي انقلاب مدتي معاون وزارت بهداري بود و سپس نماينده دور اول مجلس شد و در حين نمايندگي به وزارت رسيد و ۱۶ سال وزير خارجه جمهوري اسلامي ماند. با انتخاب محمد خاتمي به رياست‌جمهوري به بيت رهبري رفت و مشاور عالي آقا در امور بين‌الملل شد و هنوز هم در همان سمت است. با آن مطالعاتي كه از كودكي آغاز شده، عجيب نيست كه كارشناس تاريخ باشد و شب‌ها در سيماي جمهوري اسلامي از تاريخ اسلام و ايران براي مردم بگويد. 

صرفنظر از اين شغل مهم، دكتر ولايتى در چند رشته دانشگاهى به تدريس مشغول است و در بعضى از شوراهاى مهم كشورى همچون شوراى عالى انقلاب فرهنگى، مجمع تشخيص مصلحت نظام و بنياد دائره‌المعارف اسلامى عضويت دارد. او كه داراى چندين دكتراى افتخارى از چند دانشگاه معتبر بين‌المللى است، در تعدادى از انجمن‌هاى تخصصى و پژوهشى جهان نيز عضويت دارد. او تأليفات بسياري در زمينه تاريخ و سياست و البته طب دارد. ولايتي كه خود اهل سياست و اهل تاريخ است، در اهميت مطالعات تاريخى براى حرفه سياستمدارى مى‌گويد: «هر كسى كه بخواهد سياست را خوب بفهمد، بايد تاريخ بداند. اگر تاريخ نداند، راه به جايى نمى‌برد.»
او به همراه حدادعادل و قاليباف، عضو ائتلاف ۱+۲ اصولگرايان براي انتخابات رياست جمهوري است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار