کد خبر: 466899
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۹
رباعیات مقاومت
اعمال غلط
«احمق» ره بازگشت را می بندد !!
«اعمال» خودش را به «غلط» می سنجد
«شاد» است ، قیام سرد و سرکوب شده است ؟!
این «شیخ» به «ریش» خود فقط می خندد

زنهای صیغه ای

«نفت» است چون عسل پی بلع رطب شدند
«همجنس باز»ها همگی لب به لب شدند
بوش است : چون امیر – «کلینتون» : شبیه شیخ
«زنهای صیغه ای» به واشینگتون : عرب شدند

احفاد عمروعاص
از صفه «صفین» به جا : برهان است
کار همه «نهروان» یان : طغیان است
«احفاد» معاویه ای «عمروعاص»
روی سرشان همیشه یک «قرآن» است !!

پیغمبر
از «عرش» صدا کند مرا «حق» هر دم
دارم «مبعوث» می شوم من : کم کم
«پیغمبر» دلسوخته خوانید مرا
عشق است مرا : «معجزه» داند آدم

قد قامت
من بودم و «قرآن» ، صنمی باده به دست
حوا بشری – «فرشته» ای – مریم مست
هنگام «اذان صبح» : قد قامت بود
«شیطان» رفت و پشت سرش در را بست

پلیس ضد شورش
اسلام دچار «وهن» و هاویه شده است
دوران «خلیفه» شد – طلائیه شده است !!
«باتوم» – سگ و «پلیس» ضد شورش
اسباب «حکومت معاویه» شده است

سوغات جهنم
«احمد» ز «حرا» آمد و «قرآن» آورد
ایمان تنها «علی» به پیمان آورد
«اسلام» بد است !! «بولهب» فتوا داد
«سوغات جهنم» است شیطان آورد ؟!

دماغ فیل
دشمن – «دشنام گوی» اهل دین شد
از حنظل «غرب» قدرت اش : شیرین شد
این «شیخ» تبخترش ندارد پایان
زیرا از «دماغ فیل» او «فین» شد

تصنیف مبتذل
این کهنه «نمایش» است «تالیف» شده ست
رو حوضی و «مبتذل» چه «تصنیف» شده ست
ای غرب ! «زلیخای» همه صهیون ها
این «شیخ سعود» کی یوزارسیف شده ست ؟!

محشر صد رنگ
دنیا دچار «محشر» صد رنگ گشته است
در «خاک» زندگی به خدا «ننگ» گشته است
من چاه غصه ام به «مدینه» – تهی ز «اشک»
امشب دلم برای «علی» تنگ گشته است

انگشت اشاره
«انگشت» اشاره است چون : «سبابه»
داده است نشانی : جهت «آفتابه»
«شیخ» است به «مستراح» اسهال از ترس
در حال «جلز و لز» به ماهیتابه

ارث تاریک
«زندگی» چیست : غیر رنج و غم
«ارث» تاریک حضرت «آدم»
بر دو راهی نوشته بر «تابلو» :
این طرف «غصه» – آن طرف «ماتم»

افساد
نسل «شیخ» و امیر چون «لات» اند
حد «افساد» را به اثبات اند
ناظران «بشر» بدون حقوق
«مردمک» ها : مردد و «مات» اند

اتفاق مشکوک
«کله» های نظامیان «پوک» است
حیف «قدرت» به قبضه «خوک» است
مسلمین را وقع به «اخوان» نیست
«مصر» یک اتفاق مشکوک است

آدم برفی
از «خدا» بر تبار «شیعه» : درود
«اتحدوا» به نجد : وجد «سرود»
«آفتاب قیام» اگر تابد
«آدم برفی» است : «شیخ سعود»

باده گساری
چون «باده» حریف «جام» می شد آن روز
باید مردی «امام» می شد آن روز
در «نجد» پس از «باده گساری» امیر
باید همه چیز «تمام» می شد آن روز

اذن دخول
لعنت به «سلطنت» به حقارت به زیست ها
«صفر» است نمره های عرب بین «بیست» ها
«اذن دخول» صادره از «غرب» گشته است
زن های صیغه ای : هوس «صهونیست» ها
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار