کد خبر: 393432
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۹:۲۹
به گزارش خبرنگار «جوان»، نیمه شب چهارم شهریور سال 88 مرد جوانی به نام شؤذب در رابط کریم در حالی که به ضرب چاقو مجروح شده بود وحشت زده با دوستانش تماس گرفت و از آنان درخواست کمک کرد.
وقتی دوستان شؤذب به محل حادثه رسیدند او را غرق خون دیدند. شؤذب به آنان گفت که در کارگاه دوستش به نام رضا از سوی مرد جوانی به نام یدالله تهدید به مرگ شده است. آنان مأموران پلیس را از وقوع حادثه باخبرکردند و شؤذب را به بیمارستان سعیدی انتقال دادند. او بر اثر شدت جراحت بی‌‌هوش شد و با تلاش تیم پزشکی از مرگ نجات یافت اما زمانی که مأموران پلیس برای تحقیقات به کارگاه «رضا» رسیدند با جسد بی‌جان او که بر اثر شلیک گلوله از پای در آمده بود مواجه شدند. کارآگاهان پلیس برای رمزگشایی از جنایت راهی بیمارستان سعیدی شدند و شؤذب پرده از راز جنایت برداشت. با همکاری او متهم به قتل که یدالله نام دارد هفت روز پس از ارتکاب جنایت بازداشت شد و به ارتکاب قتل اعتراف کرد. متهم روز گذشته در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی و چهار مستشار دادگاه محاکمه شد.
سید حسینی نماینده دادستان با استناد به متن کیفرخواست برای متهم تقاضای مجازات کرد و قاضی عزیز محمدی اولیای دم را به جایگاه فراخواند که آنها تقاضای قصاص کردند.
در ادامه جلسه رسیدگی شؤذب به عنوان شاکی در جایگاه ویژه قرار گرفت.او درباره شب حادثه گفت: رضا ساعت 11 شب از کارگاهش با من تماس گرفت و درخواست کرد برایش غذا ببرم. او شب‌ها را در کارگاه می‌‌ماند. آن شب تلویزیون فیلم جومونگ را نمایش می‌داد. من پس از تماشای جومونگ راهی کارگاهش شدم و زمانی که به آنجا رسیدم، یکی از دوستانش برایش آش نذری آورده بود. دوست رضا قصد خروج داشت که رضا از او خواست تا آمدن یکی دیگر از دوستانش به نام یدالله صبر کند. با گذشت مدت کمی یدالله وارد کارگاه شد. من برای اولین بار بود که او را می‌دیدم. یدالله به سمت من آمد و خطاب به من گفت: دیروز تو را در خیابان دیده‌ام اما من اظهار بی‌اطلاعی کردم. یدالله با عصبانیت گفت من از تو پرسیدم ساعت چند است اما تو گفتی ساعت من روی عدد 3 کپ کرده است. منظوری داشتی به یدالله گفتم من هیچ گاه با خودم ساعت نداشته‌ام که به ناگاه اسلحه‌ای از جیبش در آورد و روی شقیقه‌ام گذاشت. من به شدت ترسیده بودم و به دنبال راه خلاص می‌گشتم. از یدالله عذرخواهی کردم. یدالله خطاب به من گفت آیا ازدواج کرده‌ای؟ من پاسخ مثبت دادم و گفتم 2 فرزند دارم.
یدالله گفت:‌بدان که بچه‌هایت متهم شده‌اند. من دیگر هیچ راهی نداشتم که تلفن یدالله زنگ خورد. او اسلحه را از روی شقیقه‌ام برداشت تا جواب تلفن را بدهد. در یک لحظه با چاقویی که روی میز بود یک ضربه به سینه‌ام زد. شؤذب در ادامه گفت:‌ مرگ را در بالای سرم احساس می‌کردم که در این لحظه رضا وساطت کرد و من در کسری از ثانیه در سایه غفلت او در حالی که زخمی بودم با پای برهنه از مهلکه فرار کردم. این در حالی بود که از شدت ترس ندانستم که چگونه خود را به سرخیابان رساندم سپس با دوستانم تماس گرفتم که آنها مرا به بیمارستان رساندند.
شؤذب درادامه گفت: فردای حادثه که در بیمارستان به هوش آمدم با تلفن رضا تماس گرفتم اما گوشی او خاموش بود. سربازی که در بیمارستان بود مرا از ماجرای قتل باخبر کرد.
در ادامه جلسه قاضی عزیز محمدی متهم به قتل را به جایگاه فراخواند و درباره قتل عمد و اقدام به قتل شؤذب تفهیم اتهام کرد. متهم اتهامات خود را انکار کرد و گفت من شؤذب را مجروح نکرده‌ام اما هر کسی که او را مجروح کرده است کار خوبی کرده. او روباه مکاری است که اگر به چنگ من می‌افتاد او را به قتل می‌رساندم. من باید او را می‌کشتم، من زندانی با سابقه‌ای هستم که هشت سال سابقه کیفری دارد.
متهم درباره شب حادثه گفت ساعت 2 نیمه شب رضا با من تماس گرفت و درخواست پول و مواد کرد. من راهی کارگاه فنرسازی او شدم. وقتی به کارگاه رسیدم و در زدم مردی آشفته در حال خروج بود که ادعا می‌کرد از موادفروشان شؤذب است، من به اینکه رضا برای باز کردن در نیامده است. مظنون شدم. وقتی به طبقه بالا رفتم دیدم شؤذب با اسلحه رضا را تهدید می‌کند. او از رضا فیلم پنهانی تهیه کرده و قصد پخش آن را داشت. من کپی فیلم‌ها را دارم اما آنها را به شما نمی‌دهم. متهم گفت:‌من اسلحه را از دست شؤذب در آوردم و می‌خواستم او را بکشم که رضا او را با چاقو زد. ما با هم درگیر شدیم رضا آخ بلندی گفت. اسلحه دست من بود، سه خشاب گلوله خالی کردم. این اسلحه خوبی نبود چرا که صاحب‌کش است. به دلیل مقاومت کم لوله اسلحه باعث مرگ صاحبش خواهد شد.
متهم درباره سرنوشت اسلحه به قاضی گفت: آن را در پلاستیکی پیچیدم و به پشت بام همسایگان انداختم. من صحنه قتل را بازسازی کرده و آن را قبول دارم. متهم خطاب به اولیای دم گفت من به شیزوفرنی مبتلا هستم اما آدم حرفه‌ای هستم و هر اسلحه‌ای را با خود حمل نمی‌کنم.
او خطاب به اولیای دم گفت: من حاضرم پول طناب‌دار خودم را بپردازم و طناب دارم را به شما بدهم.
وکیل متهم در ادامه جلسه از دادگاه خواست متهم برای تشخیص سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شود. قاضی گفت: متهم از سوی یک هیأت 5 نفره کارشناسی پزشکی قانونی معاینه و سلامت او محرز شده است.
در ادامه جلسه دادگاه با بررسی محتویات پرونده وارد شور شد و پس از مشاوره با اعضای دادگاه متهم را به قصاص محکوم کرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار