کد خبر: 393368
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۳
انتخابات 88 در گفت وگو با «جوان»:
علی البرزی- مرتضی الویری از فعالان سیاسی با سابقه است. نمایندگی سه دوره اول مجلس شورای اسلامی، ریاست سازمان مناطق آزاد تجاری، شهرداری تهران و سفیر ایران در اسپانیا در سوابق سیاسی و اجرایی وی به چشم میخورد. وی مدتی با سازمان مجاهدین خلق همکاری داشت و در عملیات بمبگذاری دفتر مجله «این هفته»اولین مجله غیراخلاقی ایران، نقش داشت. سپس مؤسس و عضو شاخص گروه فلاح شد که به مبارزه سیاسی علیه حکومت پهلوی میپرداخت. پس از انقلاب 1357این گروه به همراه 6 گروه دیگرسازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تشکیل دادند و الویری به نمایندگی از گروه فلاح در شورای مرکزی اینسازمان تا سال 1362عضویت داشت. الویری از زمان تشکیل حزب کارگزارانسازندگی از اعضای اصلی این حزب به شمار میرود. وی در سالهای اخیر کمتر در پستهای سیاسی و اجرایی دیده شده است. ازسوی دیگر سوابق وی درپیش و پس از انقلاب از وی چهرهای ساخته که انتظار برخی حرکات و همسویی با بعضی جریانات ضد نظام از وی نمیرود. انتخابات خرداد88زمانی بود برای بازگشت مجدد وی به صحنه. الویری که در مرکزیت کارگزاران بود با غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران در تقسیم نقشی که در پشت پرده صورت گرفته بود مامور به ستاد کروبی شدند. فردی که از رأی نیاوردنش مطمئن بودند!جالب اینجاست که الویری در سال 87 با کاندیداتوری خاتمی و موسوی و کروبی مخالفت کرده بود!وی مسئولیت کمیته صیانت از آرای کروبی! را به عهده گرفت و پس ا زآن به عنوان عضو کمیته پیگیریامور بازداشتشدگان و آسیبدیدگان حوادث انتخابات مشغول شد تا 17شهریور88 که به دلیل ارائه لیست دروغین کشتهشدگان دستگیر شد. الویری دراین گفت وگو از بسیاری مواضع خود و دوستانش در مورد تقلب در انتخابات و کشته شدگان فاصله گرفته و مسئولیت عملکرد و سخنان کروبی و میرحسین موسوی را به عهده خودشان گذاشته است.
شما در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ستاد آقای کروبی فعال بودید، شما در این ستاد چه فعالیتهایی را دنبال می کردید؟
فعالیت من در ستاد مثل همه ستادهای دیگر متعارف بود. پس از انتخابات هم به غیراز راهپیمایی 25 خرداد، در هیچ تجمعی حضور نداشتم. تنها فعالیت تشكیلاتی من پس از انتخابات، حضور در كمیته پیگیری آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات بود كه توسط آقایان موسوی، كروبی و خاتمی تشكیل شد و با دستگیری ما در 17 شهریورفعالیت این كمیته متوقف شد.
دلیل دستگیری شما چه بود؟
زمانی که در تحقیقات کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات درتعداد کشته شدگان به عدد72 رسیدیم وبه محض اینکه آقای بهشتی سخنگوی کمیته اینآمار را اعلام کرد، بلافاصله هم دفتر کمیته پیگیری پلمب شد و تمام مدارک ووسایل ضبط و من و آقای بهشتی و آقای دكترامینی (استاد حقوق دانشگاه شیراز) دستگیرشدیم.
به نظر میرسد در قضیه تعداد کشته شدگان سهواً یا شاید هم عمداً آماری اعلام شد که نظام به طبع آن تحت فشار قرار بگیرد. آماری که از طرف کمیته در رابطه با تعداد کشته شدگان اعلام شد تا چه میزان مستند و با توجه به واقعیتها بود؟
آقای بهشتی بر مبنای اطلاعاتی که در دفتر و توسط کارکنان دفتر کمیته به دست آمده بود، این آمار را اعلام کرده بود و من هم تصورمی کنم که این آمار بدون هیچ قصد وغرضی اعلام شده است و تمام این موارد هم در دادگاه مطرح شد و همه ما در دادگاه در زمینه فعالیتهای كمیته اعم از جمع آوری پول برای كمك به خانوادههای آسیب دیده یا انتشار آمار جان باختگان و غیره تبرئه شدیم.
اما شما با وثیقه آزاد شدید؟
بله، من به قید وثیقه آزاد شدم ولی این به معنی ثبوت مجرمیت نبود زیرا دادگاه من در آن زمان تشكیل نشده بود. سه اتهام از سوی دادستانی به من وارد شده بود، یکی فعالیت درکمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات. دیگری دررابطه با مصاحبههایی که انجام داده بودم و سوم شركت در راهپیمایی 25 خرداد. در رابطه با مصاحبهها و حضور درکمیته پیگیری من دردادگاه تبرئه شدم،اما دادگاه دلایل من را برای شرکت در راهپیمایی نپذیرفت و من به یک سال حبس تعلیقی محکوم شدم.
در مجلس هم کمیتهای برای پیگیری همین موضوع کشتهشدگان تشکیل شد،اما در نهایتآمارارائه شده توسط مجلس باآمارمد نظر شما بسیار متفاوت و پایینتر است، چطور شما به آمار 72 کشته دست پیدا کردید؟
ما اطلاعات و اسامی69نفر جانباخته را به مجلس ارائه کردیم،اما چند روزبعد مجلس اعلام کرد که هیچ اطلاعاتی ازطرف کمیته پیگیری دریافت نشده است، مجدداً نسخه دیگری را برای كمیسیونامنیت ملی مجلس فرستادیم. تا آن زمان كمیته ما به عدد 69 رسیده بود و بعد به 72 رسید و با دستگیری ما كار متوقف شد.
شما این آمار کشته شدگان را براساس چه مدارک وتحقیقاتی به دست آوردید؟
كمیته پیگیری آسیب دیدگان شماره تلفن، نشانی دفتر و نشانی الكترونیكی خود را در رسانهها منتشر كرد و از مردم خواست اطلاعات خود را در اختیار كمیته بگذارند.
یعنی تنها مبنای شما دررابطه با تعداد کشته شدگان تماس تلفنی و نظرات سایت بود؟
بعد ازهر تماس کمیته پیگیری با درج مشخصات تماسگیرندگان، اقدام به تحقیق وانجام مصاحبه با خانواده کشتهشدگان داشت که درنهایت اینآمار به دست آمد.
کمیته پیگیری که در آن زمان با ارگان و یا دستگاهی ارتباط نداشت، چگونه از صحت اطلاعات و مشخصات افراد مطلع میشدید؟
ما شخصی را بهسازمان بهشت زهرا معرفی كردیم تا اطلاعات بگیرد. جلسهای نیز با كمیته منتخب شورای شهر داشتیم. كمیسیونامنیت ملی مجلس هم از ما دعوت كرد تا برای تبادل اطلاعات هماهنگی كنیم.
مطالبی را که شما مطرح میکنید با اسناد به دست آمده تناقضات زیادی دارد. طبق اسناد به دست آمده پروژه كشته سازی از ماهها قبل ازانتخابات کلید خورده بود، آنجا که بحث ترور یکی از کاندیداها یا همسرش در آستانه انتخابات مطرح شد یا موضوع ترور آقای خاتمی درپرواز اهواز- تهران و... به نظر میرسد این موضوعی نیست که یک شبه یا دوشبه اتفاق افتاده باشد. به نوعی دست جریانات خارجی و ضدانقلاب دراین جریان پیداست. البته این به آن معنا نیست که شما با اطلاع از این نیت ضدانقلاب دنبال اهداف آنها بوده اید، ولی این موضوع که جریان خارج نشین با هدف تهییج مردم در داخل دنبال کشته سازی بود غیر قابل کتمان است. از سوی دیگر بخش زیادی ازآمارهای موجود غیر واقعی و ساختگی است حداقل موضوع این است که خود ما در روزنامه جوان با چند تن از افرادی که در این لیست بهعنوان کشته مطرح شده بودند مصاحبه و زنده بودنشان را بررسی کردیم! چطور است كه شما این موضوع را نادیده گرفتهاید و بازهم به آمار نادرست 72 كشته تأكیددارید؟
ذكر این عدد برمبنای یافته ها واطلاعات جمع آوری شده سطح شهراست و افرادی هم كه در كمیته فعالیت داشتند، افرادی شناخته شده و مورد اطمینان بودند. البته احتمال اشتباه در این موضوع را نفی نمیکنم ولی به طور قاطع و صریح اعلام میكنم كه ما هیچ قصد و هدف سوئی در اعلامآمار نداشتیم و حتی به اصلامانت داری و رازداری اسناد و مداركی كه به كمیته تحویل داده میشد، پایبند بودیم. بازهم تاکید میکنم من احتمال اشتباه را در یك چنین موضوع حساسی نفی نمیكنم، احتمال این موضوع هست كه در این لیست اشتباهاتی هم وجود داشته است. هیچ غرض و مرضی هم حداقل از ناحیه دوستان ما در کار نبوده است.
اما در رابطه با این موضوع وآمارهای نادرست به نظام ضربات جبران ناپذیری وارد شد!
این موضوع به قضیه هلوكاست و ادعاهای مختلف شباهت دارد،اما نگاه اصلی باید به گونهای باشد كه حتی اگر یك نفر هم كشته شده باشد، دغدغه رسیدگی به پرونده این یك نفر هم در كشور وجود داشته باشد.
خیلی فرق است بین این موضوع که یک نفر را 72 نفر اعلام کنید! البته این دغدغه بین مسئولان ارشد نظام وجود دارد.
بله.
یکی از کسانی که نامش در این لیست وجود داشت فردی به نام سعیده پور آقایی است که بعدها مشخص شد وی از خانه فرار کرده ولی اسمش درلیست مذکور وجود داشت که البته آقای موسوی هم درمراسم ختم ساختگی این فرد شرکت کرد! شما احتمالا بهتر از من میدانید خواهر این فرد سپیده پور آقایی از فعالان کمیته گزارشگران حقوق بشر و از نزدیکان کیوان رفیعی عامل کددار گروهک مجاهدین خلق بوده است. اینکه نام این فرد در لیست کشته شدگان منتشر میشود از آن دست شواهدی است که بر جعلی و مشکوک بودن این لیست صحه میگذارد؟
بله، این از همان مواردی است که گفتم اشتباه بوده است و البته کمیته این موضوع را اعلام کرد.
اما آقای الویری، طبق سند غیر قابل انکار باید گفت که این لیست اسامی که کمیته منتشر کرد کاملا منطبق با لیستی است که از طریق کیوان رفیعی عامل کد دار منافقین دراختیار محسن مخملباف که سخنگوی خارج ازکشور مهندس موسوی بود قرار گرفت و همین ایمیل برای آقای بهشتی ارسال شد و لیست مذکور که شامل 72 نفر بود به عنوان کشته شدگان حوادث پس ازانتخابات منتشر شد. سند مربوط به این ایمیل موجود است. البته این به آن معنا نیست که همه اعضای کمیته مذکور از این ایمیل با خبر بودهاند. خود شما از این ایمیل و لیستی که آمده بود خبر دارید؟
نه، من ازموضوعی که شما میگویید بی خبرم، ولی به صراحت اعلام میكنم كه اگر برای افراد كمیته پیگیری صحت یا غیر واقعی بودن مطلب و اسمی مشخص میشد هیچ انگیزهای برای عددسازی دروغی وجود نداشته است، به عنوان مثال در رابطه با پرونده نام سعیده پور آقایی زمانی كه مشخص شد این شخص در بین كشته شدگان نبوده، بلافاصله از طریق دوستان اسم این شخص از لیست خارج شد. ما هدفمان پیگیری موضوع و سر و سامان دادن به ماجرا بود و با نیت خیر وارد این کار شدیم و این همان موضوعی است که گفتم برخی جریانات خارج نشین درصدد سوءاستفاده ازفضای نابسامان داخلی بودند.
یكی دیگر از اسامی كه در گزارش كمیته پیگیری اعلام شد، ترانه موسوی بود كه طبق اطلاعات به دست آمده این شخص در خارج از كشور ساكن است و اطلاعات دقیقی از این ماجرا در دست نیست و موضوع به شدت مشکوک است و ارتباط موضوع با ماجرای یکی ازآقازادههای معروف ازسؤالاتی است که به آن پاسخ داده نشده است. از سوی دیگر اگر این فرد کشته شده باشد به هر حال دارای خانواده و دوستانی استاما شما بارها در مصاحبههای خود به كشته شدن این شخص تأكید داشتهاید، علت پافشاری شما در این موضوع چیست؟
من در این رابطه مدارك و مستندات خاصی در اختیار دارم،اما به دلایلی که قول شرعی داده ام تا به امروز این مدارك را منتشر نكرده ام. ماجرای ترانه موسوی بسیار پیچیده است، این شخص در مقابل مسجد قبا دستگیر شده است.
آقای الویری بالاخره این ترانه موسوی چه کسی است؟خانوادهای، دوستی یا آشنایی نداشته که پیگیر موضوع وی باشند؟
من دارای محذوراتی هستم. بیش از این نمیتوانم توضیح بدهم، دراین زمینه عذر شرعی دارم.
ما شما را فردی انقلابی با پیشینه سوابق مبارزاتی قبل ازانقلاب و خدمت به نظام،امام (ره) و انقلاب دربعد از انقلاب میدانیم. شما در جریان حوادث و اتفاقات یك سال گذشته به نوعی سكوت كردید و در راستای محكوم كردن حوادث اقدامی انجام ندادهاید، در صورتی كه از شما به عنوان یك شخص انقلابی و دارای سابقه مدیریتی در سالهای گذشته انتظار میرفت كه در برابر این اتفاقات که کلیت نظام را نشانه رفته بود واكنشی داشته باشید، آیا این سكوت به علت محذورات حزبی و جناحی بوده است؟
خیر، اصلا! یكی از اعتقادات من این است كه نظرات و صحبتهایم را بدون هیچ محذوریتی بیان كنم و هیچ مطلب خلاف واقع را هم اعلام نخواهم كرد.
البته من به شخصه به این موضوع معتقد هستم که در جریان انتخابات و حوادث تلخ بعد از آن جریاناتی که سمت و سوی آنها به ضد انقلاب برمیگردد سعی داشتند از وضعیت به وجود آمده سوءاستفاده کنند، به عبارت دیگرجریانات برانداز که سالهاست دنبال اهداف خود در جمهوری اسلامی هستند به دنبال این هستند که ازیک فضای آشوب زده بهره برداریهای خاص خودشان را داشته باشند و این فضای آشوب زده و ملتهب پس ازانتخابات سال گذشته به نوعی فراهم شد.
البته این نکته را هم بگویم که چنانچه به افرادی که سابقه درخشانی در نظام و انقلاب داشتهاند، تهمت فتنه گر وارد کنیم، استوانه های تنومندی را كه درشرایط دشوار، جامعه سخت به آنها نیازمند است از دست خواهیم داد. هرچند که باز هم معتقدم برخی رفتارها اشتباه بود.
موضعگیریهای من بعد از انتخابات هم یك رویكرد انتقادی نسبت به حوادث و برخی تندرویها بود و از سوی دیگر معتقد بودم كه اعتراض افراد معترض را نباید با زور پاسخ داد، بلكه روشهای منطقی وقانونی برای این موضوع وجود دارد.
من قبول دارم كه از هر حادثه ای ولو كوچك در كشور، جریانات بیگانه و ضد انقلاب سوء استفاده میكنند و در این مورد هیچ شك و تردیدی وجود ندارد متاسفانه اتفاقات یکسال گذشته هم فارغ از این موضوع نبود.
بدون تردید جریان ضد انقلاب درماجرای بعد ازانتخابات به دنبال بهره برداری و سوء استفاده از شرایط موجود بوده و هست. من معتقدم كه در شرایط كنونی هم میتوان با استفاده از راهكارهای منطقی بین دلسوزان نظام و دوستداران آن آشتی به وجود آوریم و از این طریق از سوءاستفاده جریانات مخالف نظام و ضد انقلاب که مترصد ضربه زدن به ایران است جلوگیری كنیم.
چرا همین دلسوزان انقلابی كه مورد نظر شما هستند و از آنها انتظارزیادی در كشور است، در مقابل توهین بهامام (ره) رهبری، نظام و به تاراج رفتن میراث معنویامام (ره) واکنش نشان ندادند؟
من احتمال میدهم یکی از دلایلی که این موضوع تحقق پیدا نکرده بیمهریهای گسترده جریان حاکم به جریان معترض است.
البته من به این نکته معتقدم که هرگونه اعتراض یا شکایت از موضوعی باید در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجارشکنی و میدان دادن به جریانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملی میدانم.
بحث تقلب در انتخابات از جمله مباحثی بود که بعد از انتخابات به کرات از طرف آقایان موسوی و کروبی و برخی هوادارانشان مطرح شد. بنابر شواهد موجود این بحث از ماهها قبل از انتخابات مطرح شده است. برای اولین بار در پاییز 87 آقای بهزاد نبوی بحث تقلب را مطرح کرد، از سوی دیگر آقای کروبی هم در سخنانی پیش از انتخابات با توصیه به دوستانش به صراحت اعلام میکند که به هیچ وجه در انتخابات تقلب نمیشود ونباید اعتماد عمومی مردم را سلب کرد،اما بعد از انتخابات بحث تقلب به صورت گسترده مطرح میشود. آقای محتشمیپور درجلسه روز شنبه 23 خرداد د رمجمع روحانیون به آقای موسوی میگوید ما آنقدر سند و مدرک از تقلب داریم که اگر مقاومت کنی رئیسجمهورت میکنیم! حتی برخی معتقدند دلیل ایجاد توهم برای آقای موسوی همین سخنان محتشمی پور به عنوان رئیس کمیته صیانت ازآرای آقای موسوی بوده است. از آن طرف مقام معظم رهبری هم زیر سؤال بردن سلامت انتخابات را جرم بزرگ و به ضرر کشور دانستهاند، پافشاری دوستان شما برموضوع تقلب و عدم توجه به سخنان رهبری به چه علتی بوده است؟
در مورد مواضع میرحسین موسوی و نزدیکانشان و کروبی خودشان باید پاسخگو باشند،اما من به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرای آقای کروبی ماحصل برداشتهایی که در رابطه با انتخابات داشتم را در جلسه چهارشنبه 26خرداد در حضور رهبری ارائه کردم.
نگرانی از سلامت یک انتخابات میتواند به طور طبیعی وجود داشته باشد و به نظر من نفس نگرانی طبیعی و در همه انتخاباتهای گذشته هم وجود داشته است که اتفاقا بد هم نیست و باعث دقت بیشتر برگزارکنندگان انتخابات میشود.
اما اینکه پروژهای به نام تقلب در انتخابات توسط افراد مخالف نظام پایه ریزی شده باشد، حداقل درستاد آقای کروبی را نفی میکنم.
متاسفانه ما فکر میکنیم که اگر بخشی از یک نظام دچار اشتباهی شد، تمام نظام زیر سؤال رفته است، در صورتی که نظام جمهوری اسلامی بسیار بالاتر از اینگونه صحبتهاست.
نظامی داریم که 98 درصد به آن رأی مثبت دادند و بیش از صدها هزار نفر در عرصههای مختلف دفاع و جنگ در راه حفظ این نظام به شهادت رسیدند. نظام جمهوری اسلامی مجموعهای از رهبری و قوه قضاییه و مجریه و دستگاههای مختلف است.
اما دوستان شما که بارها به موضوع تقلب اصرارداشتند، نه تنها در فرصت قانونی هیچ سندی ارائه نکردند، بلکه در یک سال گذشته هم سندی ارائه نکردند و پیوسته نظام را به اعمال تقلب در انتخابات محکوم کرده اند!
به نظر من تا جرمی درمرجع حقوقی و مراجع قانونی ثابت نشده نباید آن را مطرح کرد. ما در کمیته صیانت از آرای آقای کروبی در مراحل مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات نامههای مختلفی را به مراجع مختلف، شورای نگهبان و حتی رهبری نظام ارسال کردیم.
شما در سمت مشاور آقای کروبی و رئیس کمیته صیانت از آرای وی در زمان انتخابات فکر میکنید چرا کروبی به تقلب تاکید دارد؟خود اعضای ستاد ایشان که میدانستند او رأی نمیآورد. حتی درشب انتخابات با ستادهای شهرستان ایشان ازتهران تماس گرفته شد که به آقای کروبی رأی ندهید. ایشان رأی نمیآورد و رایها به هدر میرود همه به موسوی رأی بدهید؟
بله، من هم بر این باور بودم که آقای کروبی رأی نمیآورد و به شخصه با کروبی، خاتمی و موسوی برای حضور در انتخابات مخالف بودم، با میرحسین موسوی که از نظر مبنایی و اقتصادی به کل مخالف بودم و معتقد بودم برای ریاست جمهوری مناسب نیست.
برخی ازدوستان شما در سایر احزاب معتقدند در ایران به دلیل نوع برگزاری انتخابات نمیتوان تقلب کرد اگر هم جابهجایی رأی صورت بگیرد نهایتا 2-1 میلیون رأی خواهد بود نه 11میلیون. البته همانها معتقدند که ما فقط رأی تهران را میدیدیم و شهرستانها را به حساب نیاورده بودیم. حتی آقای عطریانفر ازدوستان نزدیک شما در جایی به شوخی گفته بود اگر کسی واقعا بتواند 11 میلیون رأی جابهجا کند نخبه است و واقعاً حقش است که رئیس جمهور شود! با این اوصاف خود شما قائل به تقلب در انتخابات هستید؟
خیر، من معتقدم تقلبی که تأثیرگذار باشد نشده است، شاید تخلفات و بعضاً تقلبهایی صورت گرفته باشد،اما در مجموع این موارد در روند کلی تأثیری نداشته است،اما در مورد تخلف در انتخابات، مواردی وجود دارد.
تخلفاتی صورت گرفته که بر مبنای آن شورای نگهبان در موارد مشابه انتخابات را ابطال اعلام کرده و انتظار میرفت که در این انتخابات هم این شورا بهتر از این عمل کند.
به طور مثال در انتخاباتهای گذشته در یک حوزه انتخابی به خاطر توزیع یک وانت بار لباس ورزشی بین مردم انتخابات ابطال شده است،اما در انتخابات اخیر 80 میلیارد تومان اعتبار خشکسالی که باید تیرماه پرداخت میشد دو ماه زودتر به عنوان هدیه از طرف آقای احمدی نژاد در بین مردم توزیع می شود.
اگر بنا بر این نوع تخلفات باشد، در دوران آقایان هاشمی و خاتمی هم اینگونه موارد چه بسا بیشترهم انجام شده است!
به هرحال من معتقد هستم در این شرایط باید یک کمیته حقیقت یاب مورد اعتماد همه تشکیل شود و بدون محدودیت زمانی براساس اسناد و شواهد موجود و مبنای قانون روند کلی انتخابات را بررسی کند.
در این شرایط که بیشتر افراد و مسئولان برای حرکت کشور به سمت آرامش و همت و کار مضاعف برای جبران عقبماندگیها سکوت کردهاند، فکر نمیکنید که این نوع موضعگیریها به نوعی موجب التهاب در جامعه و تشویق بیگانگان شود؟
این موضوعی که شما اشاره میکنید نتیجه این خواهد شد که جامعه به سمت اشتباهات بزرگ و سنگینی خواهد رفت. در اصل نهم قانون اساسی آمده است که هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادیهای مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات سلب كند.
شما اگر به سلایق و عقاید افراد اجازه بروز و ظهور ندادید دل او را شكستهاید و دیگر دستش به كار نمیرود. بنابراین ایجاد فضای باز برای انتقاد و ابراز دیدگاهها نه تنها خلاف همت و كار مضاعف نیست بلكه مقوم و لازمه آن است. شما ببینید بهرهوری نیروی انسانی (كه شاخصی برای شعار همت و كار مضاعف میتواند باشد) در كشورهای آزاد بیشتر بوده است یا در كشورهای غیر آزاد.
باید بپذیریم كه ایران باید به وسیله همه ایرانیان كه حاضر به فعالیت در چارچوب هنجارهای قانونی موجود هستند ساخته شود و دیدگاههای آنها را باید محترم بشماریم.
ویرانگری و تخریب به سود هیچکس نیست و نباید برای احقاق حقوق به روشهای غیر اخلاقی متوسل شد این جمله بخشی از یکی از مقالاتی است که شما چندی پیش منتشر کردید، با توجه به این دیدگاه چرا و به چه علت زمانی که کروبی با اقدامات خود به دنبال تحریک افکار عمومی بود و مردم را به خیابان فرا میخواند شما در سمت مشاورش این جملات و دیدگاهها رابه آقای کروبی انتقال نمیدادید. چرا آقای کروبی که شما مدعی کارشناس محوری وی هستید به مشاورههای شما گوش نمیدهد؟
تنها فراخوان مربوط به روز 25 خرداد بود که به صورت مشترک توسط موسوی و کروبی اعلام شد و این فراخوان هم به نظر من هیچ کارغیرقانونی نبود، چرا که به وزارت کشور تقاضای راهپیمایی خود را اعلام کردند.
البته وزارت کشور مجوز نداد...
بسیاری از افراد و خود من هم معتقد هستند که طبق اصل 27قانون اساسی راهپیمایی و تجمع نیازی به اخذ مجوزندارد. اصل 27 به طور صریح میگوید: تشكیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. این نكته را هم اضافه كنم كه بنده سمت مشاورت آقای كروبی را نداشتم، تنها مسئولیت من پس از انتخابات عضویت در كمیته پیگیری آسیبدیدگان بود.
شما خود مقام اجرایی بودهاید ومیدانید که اصول قانونی متمم هم دارند. از سوی دیگر بسیاری از این راهپیماییها در آخر به درگیری و اغتشاش کشیده شد، چطور شما این موضوع را نادیده میگیرید؟
بعد از 25خرداد هیچکدام از راهپیماییها بنابردرخواست آقای کروبی نبود، به غیر از روز قدس و 22 بهمن که در روز قدس هم من در زندان بودم.
اگرآقای کروبی تنها یک بار اعلام فراخوان راهپیمایی داشت، اما در حوادث بعد از انتخابات با نطقها و پیامهای خود به ویژه با تهمت به نظام به نوعی جامعه را به سمت التهاب و نگرانی میکشاند، شما که مخالف ویرانگری و تخریب هستید، بازهم این موضوع را قانونی میدانید؟
این موارد را باید از خود آقای کروبی سؤال کنید، چرا که من مسئولیتی که در قبال آقای کروبی داشتم، پیگیری امور آسیبدیدگان بود که این کمیته پیگیری هم بعد از دستگیری من در تاریخ 17 شهریور به نوعی تمام شد.
کروبی با استدلالهایی که داشت، موضوع تجاوز در زندانها را اعلام کرد و به علت اینکه اطلاعی در این زمینه ندارم مطالب آقای کروبی را نه تأیید میكنم و نه تکذیب.
اگر اجازه بدهید به عنوان آخرین سؤال از شما بپرسم که شما به چه علت در انتخابات به سمت آقای کروبی رفتید؟
من آقای کروبی را به جهت سوابق انقلابی و حضور در مدیریتهای کلان یک فرد راسخ و پابرجا در نظام اسلامی میدانستم و احساس میکردم که در زمینه برنامههای اقتصادی و سیاسی به نظرات من نزدیکتر است. به عبارت دیگر آقای کروبی به نظر متخصصین اقتدا میکند و آمادگی پذیرش نظرات کارشناسان را دارد.
اما از نظر اقتصادی با سلایق و برنامههای آقای موسوی موافق نبودم و وی را مناسب ریاست جمهوری نمیدیدم، در رابطه با آقای احمدی نژاد هم به هیچ وجه و از هیچ نظر با سلایق و افکارش موافق نبودم. آقای محسن رضایی هم هنوز نامزد نشده بود. بنابراین من و چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم با تدوین برنامهای در زمینهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با آقای كروبی همكاری كنیم.
البته آقای کروبی بر مبنای یکسری استدلالها مواضعی را درباره برخی مسائل بیان کردهاند. من در حال حاضر در مقام دفاع از آقای کروبی نیستم. این اختلاف نظر را هم با ایشان دارم که بهتر بود که قبل از منتشر کردن نامه بررسیها را کامل و در مرحله بعد و در صورت احراز موضوع اعلام میکرد.
منبع:ویژه نامه "پتک جمهوریت" روزنامه جوان
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار