نشست نقد و بررسي نظريه غربزدگي درباره جلال آلاحمد در سالن همايش باغ كتاب تهران با حضور داوود هرميداس باوند، فريدون مجلسي، مجتبي گلستاني، محمدرضاكائيني و محمدحسين دانايي برگزار شد. مجتبي گلستاني، نويسنده كتاب «واسازي متون جلال آلاحمد: سوژه، نهيليسم و امر سياسي» طي سخناني در اين نشست گفت: بحث من درباره خوانش غربزدگي است كه آنچه شايسته اين كتاب است، درست خوانده نشده و من نسبت به كتاب غربزدگي ديدگاه انتقادي دارم. وي افزود: افادات احمد فرديد در كتاب غربزدگي تأثير فراوان داشته است، اما متأسفانه بعدها خود فرديد در مصاحبه به ميبدي با بيانصافي نسبت به كتاب غربزدگي جلال حمله كرده است. گلستاني گفت: آلاحمد در اين كتاب معتقد است جهان به دو بخش تقسيم شده است كه يك بخش در حال توليد ماشين و بخش ديگر مصرف ماشين است، البته آلاحمد نبود ببيند كه امروز مصرفگرايي در كشور چه ميكند. گلستاني گفت: در تعابير غربزدگي آلاحمد روايت فرديدي پيداست. در سه بخش پاياني كتاب غربزدگي آلاحمد به شدت روايت نهيليستي و هولناكي دارد كه انگار نميتوان راه نجاتي براي ايران متصور شد.
محمدرضا كائيني، كارشناس تاريخ معاصر ديگر سخنران اين نشست بود كه اظهار داشت: آلاحمد به چهره و نماد تبديل شده است. تلقياي كه اكثراً نسبت به كتاب غربزدگي دارند، يك تلقي مشوش و نادرستي است.
وي گفت: ما بايد تلقي درستي از ابعاد غربزدگي داشته باشيم. براي نقد غربزدگي بايد مدرنيسم و سنتي راكه آلاحمد داعيهدار شناخت او بود، بشناسيم. اكثر روشنفكران ما شناختي از سنت ندارند، به همان نسبت از جامعه شناختي ندارند، چون برج عاجنشين هستند.
كائيني گفت: آلاحمد هر روز خود را تخريب ميكرد. هر روز آلاحمد نو از خرابههاي آلاحمد قبلي متولد ميشد و خود آلاحمد در دورهاي به حد اعلا سنتستيز بود و با سنت مذهبي هم درافتاده بود. من فكر نميكنم كسي همپاي آلاحمد با سنن ديني درگير شده باشد.
كائيني گفت: آلاحمد از معدود روشنفكراني بود كه پيگير مطالب جديد غرب بود و با چند انتشارات معروف فرانسوي مرتبط بود و كتابها براي او فرستاده ميشد.