با رانده شدن تروريستهاي گروه تكفيري داعش از آخرين نقطه تجمعي در شام، ميتوان گفت زنگ پايان كار اين گروهك به صدا درآمده است. اكنون نتيجه چندين سال مجاهدت هزاران رزمنده بي ادعا و مخلص مدافع حرم در محور مقاومت به بار نشسته و كارآمدي راهبرد رهبر معظم انقلاب اسلامي در مواجهه با توطئه تكفيري صهيونيستي، آشكار شده است. از همان روزهاي نخست بحران كه پوشش اعتراضات مردمي، غباري بزرگ بر تحولات شام افكنده بود، برخي سادهانديشانه پيشنهاد انفعال در برابر شرايط پيش رو را مطرح كرده، حتي شام را از دست رفته ميديدند. همچنين برخي با پيشنهادهاي بي اساسي همچون مذاكره و ديپلماسي، نشان دادند كه از عمق مسئله مطلع نيستند.
اگر در روزهاي نخست بحران سوريه، جمهوري اسلامي ايران تسليم شرايطي كه محور عبري-عربي-غربي طراحي كرده بود، ميشد، اكنون شايد بخش عمده منطقه غرب آسيا زير سيطره خليفه خودخوانده تكفيري بود كه در مسجد اموي دمشق خطبه تكفير و مدهورالدم بودن انبوهي از مسلمانان را ميخواند. اگر ايران اسلامي مطابق نسخههاي تجويزي برخي جلو رفته بود، معلوم نبود چه كسي پاسخگوي خون به ناحق ريخته ميليونها مسلمان شيعه و سني در عراق، شام و ديگر سرزمينهاي اسلامي بود؟! از اينها گذشته معلوم نبود گستره جغرافيايي خلافت تكفيري تا به كجا ميرسيد و چه بسا اكنون بايد در مرزهاي غربي كشور -كه امروز گرفتار مصائب زلزله است ـ درگير جنگي خانمانسوز با تروريستهاي تكفيري ميشديم.
به هر روي به جاي نشانيهاي غلطي همچون ديپلماسي منفعلانه، كنار كشيدن و عافيت طلبي و ... رهبر معظم انقلاب اسلامي، راه و تدبير صحيحي اتخاذ كردند و آن حضور مقتدرانه محور مقاومت در اين عرصه بود و اكنون شاهد به بار نشستن ثمرات آن هستيم. اگر بخواهيم ارزيابي كلاني از عوامل اصلي تحقق اين پيروزي بزرگ داشته باشيم، ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
1 ـ رهبري هوشمندانه و فرماندهي مدبرانه: در رأس همه عوامل، هوشمندي و تدبير امام خامنهاي به عنوان رهبر انقلاب و جبهه مقاومت در شكلگيري جريان مقاومت عليه محور تكفيري صهيونيستي و نيز اتخاذ تصميمات راهبردي و به موقع در مقاطع حساس قرار دارد. علاوه بر اين نميتوان تأثير فرماندهي مجاهداني همچون حاج قاسم سليماني و ديگر فرماندهان راهبردي و ميداني اين عرصه را ناديده انگاشت.
2 ـ مجاهدت مدافعان حرم: در طي اين چند سال هزاران نفر از رزمندگان مقاومت با مليتهاي گوناگون ايراني، عراقي، سوري، لبناني، افغانستاني، پاكستاني و ... با انگيزهاي الهي و با لواي مقدس دفاع از عتبات عاليات و حرم اهل بيت (ع) در مقابل توسعهطلبي تكفيريها ايستادند و مزدوران نظام سلطه را عقب راندند. جهاد ميداني رزمندگان مقاومت مهمترين دليل شكست خلافت سياه داعش و فروپاشي گروهك تكفيري است.
3 ـ ديپلماسي اقتدار و امنيت: ما در سالهاي اخير شاهد دو نوع ديپلماسي در سياست خارجي كشورمان هستيم كه در نتيجهبخشي هر كدام تفاوتهايي جدي مشاهده ميشود. در حالي كه ديپلماسي برجامي كه با اعتماد به غرب، به دنبال رضايتمندي كدخدا بود، دستاوردي در حد «تقريباً هيچ» به همراه داشته، ديپلماسي اقتدار و امنيت كه در هماهنگي كامل با جهاد ميداني بود، توانست با همراهسازي و فعالسازي قدرتهايي همچون روسيه –كه تا پيش از اين در موضعي انفعالي قرار گرفته بودند- ائتلاف ضدهژمون همراستا با محور مقاومت شكل دهد و حتي قدرتهاي منطقهاي همچون تركيه را كه تا پيشتر در ميدان محور ارتجاع بازي ميكرد، به بازي مستقل و البته غيرمتضاد با مقاومت بكشاند. دليل اصلي تفاوت نتيجه ميان ديپلماسي جهادي مقاومت با ديپلماسي تشريفاتي برجام در نگرش و گفتمان حاكم بر نيروهايي بود كه در هر يك موثر بودند.
4 ـ پشتيباني ملتها: در كنار همه عوامل هدايتگر و ميداني، نميتوان از نقش ملتها غافل شد. در كشور ما اگر پشتيباني تمام عيار مردم ايران نبود، موفقيتهاي چشمگير مقاومت حاصل نميشد. اگرچه رسانههاي سلطه و وابستگان داخلي آن در روزهاي نخست بحران سوريه با غبارآلود كردن فضا ميكوشيدند شبهه افكني كنند و مانع نقشآفريني ايران اسلامي در مقابله با شورشيان و تروريستها شوند، اما به تدريج با روشن شدن واقعيتهاي مسئله، عموم مردم به حمايت جدي از مقاومت و مدافعان حرم پرداختند. استقبال تاريخي و چشمگير از پيكر شهيد مدافع حرم محسن حججي، نشانه روشني بود كه در دفتر قطور تاريخ ايران ثبت گرديد. البته حضور ملتها به ايران محدود نميشود. شكلگيري بسيج مردمي در عراق با الگوگيري از بسيج مستضعفين، فرهنگ جهاد و شهادت در تمام تار و پود ملت عراق جاري و ساري كرد و مردم اين كشور با پيروي از فتواي مرجعيت سايه سياه تروريسم را از اين بلاد و عتبات عاليات دور كردند. به همين طريق در ديگر كشورها، نقش ملتهاي منطقه اساسي بوده است.
اكنون با شكست داعش در عراق و شام، تحولات منطقه وارد مرحله حساسي شده است. اگرچه سلطه خلافت خودخوانده بر شهرها پايان يافته، اما گفتمان و انديشه تكفير باقي است. وهابيت همچنان در اقصي نقاط جهان اسلام و حتي كشورهاي غيراسلامي در حال فعاليت آشكار يارگيري است. از اينها گذشته صهيونيستها به عنوان توطئهگر اصلي و اشاعه دهندگان بذر تفرقه، در آسايش كامل در حال فعاليتند. تا زماني كه فضاي منطقه چنين است، همچنان به مقاومت نياز خواهد بود. علاوه بر اينكه ضروري است از رهاوردهاي مقاومت به نفع مستضعفان و ملتهاي منطقه حداكثر بهره را ببريم، بايد براي مجاهدت در دوران پساداعش سريعاً آماده شد. نبايد گذاشت انرژي متراكم مردمي و انساني كه در ذيل محور مقاومت متمركز شده است، گرفتار اضمحلال تدريجي شود. بايد الگوي مقاومت و دفاع از حرم به بستري براي رهايي همه مردم منطقه از سلطه مستكبران و وابستگان آنها گردد.