«محمد جواد ظريف» وزير خارجه ايران در صدر نامزدهاي دريافت جايزه صلح نوبل امسال قرار دارد. اين خبري بود كه چند روز است در رسانههاي مختلف دست به دست ميشود و همگي با اين پيشفرض به استقبال مراسم اهداي جايزه صلح نوبل در روز جمعه رفتهاند.
اما موضوع از آنجا آغاز شد كه «هنزيك اوردل» رئيس بنياد صلح اسلو و «اسله اسوين» نويسنده چندين كتاب مربوط به جايزه صلح نوبل در حمايت از توافق هستهاي ايران از نامزدي ظريف براي دريافت اين جايزه حمايت كردهاند.
اوردل معتقد است كه اين جايزه ميتواند داراي پيام مهمي مبني بر حمايت جامعه جهاني از توافق هستهاي با ايران باشد؛ توافقي كه بسياري معتقدند با پيمانشكنيهاي متعدد امريكا ديگر چيزي جز يك اسم از آن باقي نمانده و رو به اضمحلال است.
اما جداي از اهداف سياسي كه در پشت پرده احتمال اهداي صلح نوبل به يكي از مقامات كشورمان وجود دارد، اين نكته را نبايد فراموش كرد كه مرور اسامياي كه تاكنون اين جايزه را دريافت كردهاند، نشان ميدهد اكثر آنان در جوامع خود مسئول تئوريزه كردن استانداردهاي غربي بودهاند و حتي در مواردي اين جوايز به افرادي تعلق گرفته كه نقش بسيار مهمي در جنايات جنگي داشتهاند، از اين رو بايد گفت تلاش براي معرفي دكتر ظريف به عنوان كانديداي دريافت جايزه صلح نوبل، نه تنها خدمتي به وي محسوب نميشود بلكه با قرار دادن ايشان در رديف چنين افرادي، توهيني آشكار به ايشان شده است.
جايزه صلح نوبل چيست؟
پيش از معرفي برخي چهرههاي سؤالبرانگيزي كه تاكنون اين جايزه را دريافت كردهاند، به معرفي اين جايزه و اهداف اعطاي آن خواهيم پرداخت؛ جايزهاي كه همواره جزو بحثبرانگيزترين جوايز دنيا بوده است. جايزه صلح نوبل يكي از پنج جايزه نوبل است كه آلفرد نوبل ابداع كرد. بر اساس وصيتي كه نوبل كرده بود، اين جايزه براي مشاركتهاي برجسته در شيمي، فيزيك، ادبيات، صلح و فيزيولوژي يا پزشكي به افراد تعلق ميگيرد و همانطور كه در وصيتنامه نوبل نوشته شده جايزه صلح بايد توسط كميته نروژي نوبل اداره و توسط كميتهاي از پنج نفر به انتخاب پارلمان نروژ اعطا شود، بنابراين بر اساس تعاريف موجود، كميته نروژي نوبل هر ساله جايزه صلح نوبل را به شخصي كه بيشترين يا بهترين كار را براي دوستي بين ملتها، به وسيله لغو يا كاهش ارتش و برگزاري و ترويج كنگره صلح انجام داده، اهدا ميكند.
اما چرا اين جايزه همواره جزو بحثبرانگيزترين، جوايز دنيا بوده است؟ پاسخ به اين سؤال را بايد در افرادي كه تاكنون موفق به دريافت اين جايزه شدهاند جستوجو كرد. از سال 1901 كه اين جايزه ابداع شد تا سال 1959 جايزه صلح نوبل به كساني اعطا شده است كه همگي از اهالي كشورهاي اروپايي و امريكايي بودهاند و پس از اين سال كه جايزه به افراد غيرغربي اعطا شد نيز تمام برندگان آن كساني بودند كه از نظر فكري وابستگي شديدي به دنياي غرب داشتند. گفتن اين نكته نيز بد نيست كه اتباع امريكا و انگليس جزو بيشترين مليتهايي بودند كه اين جايزه را از آن خود كردهاند. نكته جالب در خصوص جايزه صلح نوبل نيز آنجاست كه مهاتما گاندي رهبر سياسي و معنوي هند كه نقش ويژهاي در رهايي اين كشور از استبداد انگليس داشت، با وجود پنج بار نامزدشدن براي دريافت اين جايزه، هرگز جايزهاي را دريافت نكرد. پس از ترور او در سال ۱۹۴۸، كميته در نظر گرفت كه جايزه را پس از مرگش به او اهدا كند، اما در ادامه تغيير نظر داد و با توضيح نبود هيچ فرد زنده شايستهاي براي دريافت اين جايزه، از دادنش در آن سال اجتناب كرد.
نگاهي به چهرههاي دريافتكننده جايزه صلح نوبل
تا سال ۲۰16 جايزه صلح نوبل به ۱۰4 نفر و ۲3 سازمان تعلق گرفته است. در ميان اين 104 نفر چهرههاي جالبي قرار دارند كه نه تنها هيچ فعاليتي براي توسعه صلح در دنيا نداشتهاند بلكه اقدامات آنها در دامن زدن به آتش جنگ، امكان تحت تعقيب قرار دادن آنها توسط مجامع بينالمللي را محتمل ميسازد. يكي از اين چهرهها جرج كاتلد مارشال از رهبران نظامي امريكا بين دو جنگ جهاني بزرگ بود. او در پستهاي فرمانده ستاد ارتش، وزير خارجه و وزير دفاع امريكا خدمت كرد. به خاطر مديريت قدرتمند او در جنگ مقابل نيروهاي متحدين كه منجر به پيروزي متفقين در جنگ دوم جهاني شد، چرچيل او را «طراح پيروزي» ناميد. در طول جنگ جهاني دوم، او هم به عنوان فرمانده جنگي و هم مشاور مستقيم روزولت خدمت ميكرد. وي در سال 1953 برنده جايزه صلح نوبل شد.
از چهرههاي ديگر امريكايي كه برنده جايزه صلح نوبل در سال 1973 شده، هنري كيسينجر است. وي يكي از ديپلماتهاي معروف امريكايي و مشاور اسبق امنيت ملي ايالات متحده امريكا بود كه اصليتي يهودي داشت. كيسينجر در دوره ريچارد نيكسون به عنوان وزير امور خارجه امريكا مشغول به كار شد و پس از پايان دوره نيكسون به خاطر رسوايي واترگيت در همان سمت با جرالد فورد به همكاري ادامه داد. وي در سال ۱۹۷۳ به خاطر تلاشهايش براي نجات امريكا از منجلاب جنگ ويتنام، جايزه صلح نوبل گرفت. از ديگر چهرههاي جنجالي كه در سال 1975 برنده جايزه صلح نوبل شده، آندره ساخاروف است؛ فردي كه به پدر بمب هستهاي شوروي مشهور بود و به دليل جاسوسي براي امريكا توسط سرويس جاسوسي شوروي بازداشت و به تبعيد فرستاده شد. امريكا سپس براي قدرداني از خدمات وي در دوران جنگ سرد، باعث اعطاي جايزه صلح نوبل به وي شد. چهره جنجالي ديگري كه برنده جايزه صلح نوبل شده، انور سادات رئيسجمهور سابق مصر بود. وي به دليل به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي موفق به دريافت جايزه صلح نوبل شد.
اين جايزه در سال ۱۹۷۸ به «مناخم بگين» نيز تعلق گرفته بود و نبايد از ياد برد كه وي اولين نخستوزير رژيم اشغالگر اسرائيل بود كه قبل از تأسيس آن در دهه ۴۰ ميلادي فرماندهي سازمان نظامي «ايرگون» را به عهده داشت؛ سازماني كه حتي اداره قيموميت بريتانيا بر فلسطين آن را سازمان تروريستي ميدانست. ميخائيل گورباچف كه از وي به عنوان يكي از عوامل ضعف و فروپاشي شوروي ياد ميكنند هم از ديگر برندگان جايزه صلح نوبل است. وي يك سال پيش از فروپاشي شوروي به عنوان رهبر اين كشور برنده اين جايزه شد.
اما شايد عجيبترين افرادي كه جايزه صلح نوبل دريافت كردهاند، شيمون پرز و اسحاق رابين رئيس دولت و نخست وزير رژيم اشغالگر قدس باشند؛ دو فردي كه در كشتار مردم فلسطين و سركوب قيام انتفاضه آنان نقش فراواني داشتند.
شيرين عبادي نيز يك ايراني سابق است كه در سال 2003 جايزه صلح نوبل را از آن خود كرد؛ فردي كه در ادامه مشخص شد يكي از اركان اصلي ايجاد فشارهاي حقوق بشري به جمهوري اسلامي از سوي دولتهاي غربي است و امروز به عنوان يكي از اپوزيسيونهاي جمهوري اسلامي، تلاش زيادي براي انزواي كشورمان در موضوعات حقوق بشري ميكند. اما يكي از جنجاليترين برندگان جايزه صلح نوبل، باراك اوباماست. در سال ۲۰۰۹، كميته نروژي صلح نوبل، بار ديگر در يك انتخاب به شدت پرسشبرانگيز، باراك اوباما رئيسجمهور وقت امريكا را به علت آنچه «تلاش فوقالعاده براي تقويت ديپلماسي بينالمللي و ترغيب به همكاري ميان مردم» ميخواند، برنده جايزه 4/1 ميليون دلاري صلح نوبل اعلام كرد. اين در حالي است كه او تنها چندماه قبل به عنوان رئيسجمهور وارد كاخ سفيد شده بود و پيش از آن هيچ عملكرد شاخص يا حتي معمولي مورد نظر نوبل در كارنامه او ديده نميشود.
در نهايت فرد ديگري كه در سال 1991 برنده اين جايزه شده و نقش بسياري در كشتار افراد بيدفاع داشته، آنگ سان سوچي رهبر ميانمار است؛ فردي كه در برابر نسلكشي مسلمانان ميانمار سكوتي عجيب اختيار كرده و باعث طرح انتقادات زيادي از ساختار اعطاي جايزه صلح نوبل شده است. جالب آنجاست كه بسياري از چهرههاي شناخته شده جهان خواستار بازپسگيري اين جايزه از سوچي شدهاند.
ظريف همتراز آنان نيست
اما به اين اسامي بايد نامهايي همچون ياسر عرفات و توكل كرمان يمني را نيز بايد اضافه كرد كه اگرچه روزگاري برنده جايزه صلح نوبل شدند، اما هركدام در برابر جناياتي كه در كشور و محل زندگيشان به وقوع پيوست، سكوت كردند و از اين طريق با عاملان اين جنايات همراه شدند، از اين رو رسانههاي مختلف اگر به راستي دوستدار ديپلمات كشورمان هستند، نبايد با دامن زدن به شايعات در خصوص اعطاي جايزه صلح نوبل به وي، او را همتراز چهرههايي قرار دهند كه بسياريشان يا همراه جنايات غربيها بودهاند يا استانداردهاي غربيها را در سرزمينشان پياده و تئوريزه كردهاند؛ موضوعاتي كه به هيچ عنوان نسبتي با دكتر ظريف ندارد.