کد خبر: 842933
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۳
فراز و فرود‌های قراردادهای نفتی ایران در گفت‌و‌گوی «جوان» با خسرو معتضد - بخش نخست
ميان ما و مسئله نفت داستاني حدوداً 100 ساله حاكم است. داستاني كه اين طلاي سياه را براي مدتي طولاني به بلاي سياه تبديل نمود و...

ميان ما و مسئله نفت داستاني حدوداً 100 ساله حاكم است. داستاني كه اين طلاي سياه را براي مدتي طولاني به بلاي سياه تبديل نمود و براي حل آن راهي جز خلع يد و تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت ايران در 29 اسفند 1332 در مجلس سنا نبود. هر چند تصويب اين قانون نقطه عطفي در تاريخ سياسي، اقتصادي و مبارزاتي مردم ايران به شمار ميرفت اما استعمارگر پير كه از ابتداي كشف نفت در ايران با عقد قراردادهاي گوناگون به تاراج آن پرداخته بود اين بار هم با حيله توانست شرايط را به گونهاي پيش ببرد كه دولت ايران مجبور به پذيرش قرارداد جديدي موسوم به كنسرسيوم شود؛ قراردادي كه طبق آن دوباره انحصار نفت ايران به دست انگليس ميافتاد. اینک با نزديك شدن به سالروز 29 اسفند با خسرو معتضد كارشناس تاريخ معاصر   در خصوص تاريخچه کشف و استخراج نفت ايران و قراردادهاي مربوط به آن گفتوگویی داشتهايم كه در پي ميآيد. ناگفته نماند در همین رابطه از ایشان به تازگی  کتابی با عنوان «خون و خاک»  نیز منتشر شده است.

  

در آغاز بفرماييد آشنايي ايرانيان با نفت به چه دورهاي بازميگردد و از اين ماده چه استفادهاي ميكردند؟

شواهد نشان ميدهد كه نفت از دوران هخامنشيان در ايران استخراج ميشده و مصرف نظامي و پزشكي داشته است، مثلاً خشايار شاه در جنگ آتن از پارچههاي آغشته به نفت كه به وسيله منجنيق پرتاب ميشده بهره برده يا نادرشاه در جنگ با هند بر كوهان شترها تنوري از هيزم و نفت مشتعل بست، گرماي آتش باعث دويدن شترها شد و به اين صورت به قشون 300 هزار نفري محمدشاه گوركاني حمله كرد. از نفت براي تسكين بيماري پوستي شترها به نام «جرب» نيز استفاده ميشد. حتي در شاهنامه و ديگر آثار ادبيمان هم به نفت اشاره شده، البته توجه داشته باشيد كه كلمه نفت در زبان قديم ايران «نپتا» بوده است. در آثار به جامانده از قرون اسلامي هم بسيار به چشمههاي نفت اشاره شده است. به عنوان مثال «ابودلف» سياح اسلامي و ابن حوقل جغرافيدان مسلمان و صاحب كتاب «صوره الارض» (صورت زمين) در كتابهايشان به چشمههاي نفت اشاره كردهاند، بنابراين ايرانيان از قديمالايام با نفت آشنا بودهاند، منتها استفاده مهمي از آن نميكردند.

در آن دوران نفت چگونه استخراج ميشد؟

نفت به صورت چشمههاي خودجوش در مناطق جنوبي ايران به نام (دالكي) و مناطقي در شوشتر به نام «سادات»، از زمين خارج ميشد. يكي ديگر از مراكز نفتي ايران اطراف ساحل درياي خزر(درياي كاسپي) بود كه مردم از چشمههاي نفت آن استفاده ميكردند.

منتها در شمال ايران از نفت براي روشنايي و سوخت اجاق استفاده ميشد، در حالي كه مناطق ديگر ايران از اين مسئله بياطلاع بودند و براي سوخت از هيزم و فضولات دام (تاپاله خشك شده) استفاده ميكردند.

آشنايي مردمان ديگر نقاط جهان تا چه حدود با اين ماده آشنايي داشتند؟

قبيله سنكا در ايالت پنسيلوانيا در همان دوران نفت را شناخته بودند. شايد باور نكنيد اما آنها از نفت براي درمان دلدرد استفاده ميكردند. در امريكا شمالي از سال 1840- 1830 براي روشنايي چراغها از روغن كبد نهنگ سفيد استفاده ميشده (مثل پيسوزهاي ايران با اين تفاوت كه ما از چربي استفاده ميكرديم) است. البته چند دانشمند امريكايي مطالعاتي در خصوص اينكه ميتواند جايگزين روغن «كبد نهنگ سفيد» شود، انجام ميدهند.

نخستين بار در جهان نفت در كدام نقطه و توسط چه كسي استخراج ميشود؟

 اولين حفاري چاه نفت در سال 1859 م و در ايالت پنسيلوانيا واقع در شمال شرقي امريكا در نزديكي تيتوسويل و توسط كنلل «ادوين ال دريك» انجام ميشود. ميگويند كنلل «دريك» فرد چاقوكشي بوده و درجه سرهنگياش قلابي است. در واقع مهندسان دريك را استخدام ميكنند تا به واسطه وي سرخپوستها مزاحم كارشان نشوند. اما با استخراج نفت از چاهها وي كاشف نفت خوانده ميشود!

نفت از چه زمان به مسئله جهاني مبدل شد؟

از آنجا كه سوخت اصلي مردم دنيا ذغال سنگ بود و با دردسر بسيار از اعماق زمين به دست ميآمد، امريكاييها و انگليسيها براي كشف نفت و اثبات برتري آن نسبت به ذغال سنگ زحمت بسياري كشيدند. در قرن نوزدهم بعد از اكتشافات پنسيلوانيا جهانيان متوجه اهميت نفت شدند و شخصي به نام راكفلر كه شركت استاندارد اويل متعلق به وي بود، شروع به فعاليت در اين زمينه كرد و 11 شركت در امريكا تشكيل داد و نيمكره غربي متعلق به وي شد. در نيم كره شرقي كسي را نداشتيم، اما چاههاي نفت بسيار مفصل قفقاز همگان را متوجه روسيه كرد. در آن روزگار كسي باور نميكرد كشور ايران- عربستان- عراق و ساير كشورهاي منطقه نيز نفتخيز باشند.

نخستين كاوشها براي استخراج نفت به چه زماني بازميگردد؟

نخستين بار يك شركت تجاري هلندي كه متعلق به «آلبرت هوتس» بود، در سال 1384 امتياز استخراج نفت در مناطق دالكي و قشم را از ناصرالدين شاه دريافت كرد اما نتيجهاي حاصل نشد. در نتيجه هوتس امتيازش را به شركت حقوق مدني بانك ايران كه زير نظر بانك شاهنشاهي بود، واگذار كرد. اين بانك كه متعلق به بارون جوليوس دورويتر و بانكي انگليسي بود نيز در قشم چاهي حفر كرد ولي نتوانست كاري از پيش ببرد.

علت عدم موفقيتشان چه بود؟

چون انتقال لوازم به منطقه دشوار بود. آن زمان وسيله نقليهاي نبود و لوازم با كشتي از اروپا به خليجفارس و سپس به اروند رود و كارون ميرسيدند و سپس روي تختههاي چوب تا منطقه غلتانده ميشدند.

با اين اوصاف نخستين بار چه كسي متوجه وجود معادن نفت در ايران شد؟

زمينشناسي فرانسوي به نام ژاك دومورگان پس از ديدار از رگههاي معدني قصرشيرين در سال 1892 طي مقالهاي در يكي از نشريات پاريس از احتمال وجود نفت در ايران خبر داد. از طرفي زماني كه مظفرالدين به پادشاهي ايران منصوب ميشود به علت بيمارياش پيشنهاد شد براي درمان به«ويشي» (منطقهاي در فرانسه كه آب معدني معروفي دارد) يا «كارلسباد» برود. البته شاه هم هوس رفتن به اروپا را داشت اما خزانه خالي بود. در اين زمان يك دلال ارمني به نام «آنتوان كتابچيخان» كه از عثماني به ايران (چون دولت عثماني ارامنه را ميكشت) پناهنده شده بود و به عنوان رئيس گمرك در آذربايجان خدمت ميكرد، از اوضاع دربار ايران باخبر ميشود. وي به شاه وعده ميدهد كه پول سفر را فراهم كند. پس از آن كتابچيخان در سال 1900 براي اداره غرفه ايران در نمايشگاه جهاني پاريس(ماشين براي نخستين بار آورده ميشود) به اين شهر سفر ميكند و در ملاقاتي با «سر هنري دراموند ولف» وزير مختار پيشين انگليس در ايران از وي ميخواهد سرمايهداران انگليسي را براي كسب امتياز نفتي در ايران به وي معرفي كند. داراموندولف نيز ويليام ناكس دارسي را به وي معرفي ميكند.

دارسي استراليايي كه در كشورش به دنبال استخراج نفت شيل (نفتي كه از صخرهها به دست ميآيد) بوده از اين پيشنهاد استقبال ميكند و پس از كسب اطمينان وجود نفت، نمايندهاش را براي انجام مذاكره روانه ايران ميكند.

همچنين كتابچيخان و هاردينگ سفير انگلستان با پرداخت رشوه به ميرزا علياصغرخان اتابك ملقب به امينالسلطان (وزير اعظم دربار) توانستند موافقت شاه براي دادن امتياز استخراج نفت از معادن ايران را دريافت كنند.

در نهايت با پرداخت 40 هزار لير رشوه و پرداخت 15 هزار لير به شاه براي تأمين مخارج سفر اروپا قراردادي به مدت 60 سال از 1901تا1961 بين آلفرد ماريوت نماينده دارسي و مظفرالدينشاه امضا شد. به موجب اين قرارداد دارسي متعهد شد 16 درصد از منافع خالص خود را به دولت ايران بپردازد و طي دوسال شركتي را براي بهرهبرداري اوليه تأسيس كند. ايرانيان بيچاره نميدانستند چه سرمايهاي را از دست ميدهند. هميشه در قراردادها نام طلا و نقره آورده ميشد كه مال اعليحضرت بود و توجهي به موادي چون منگنز و نفت و قير نميشد، چون سوختشان هيزم، ذغال چوب و فضولات دام بود.

دولت روسيه با بسته شدن اين قرارداد مخالفت نكرد؟

نتوانست چون براي جلب رضايت دولت روسيه اتابك حيلهاي بهكار ميبرد. وي از آنجا كه ميدانسته مترجم سفارت روس به ييلاق رفته و وزير مختار فارسي نميداند، نامه نظرخواهي در خصوص اعطاي اين امتياز را به سفارت روس ارسال كرده و پنج روز براي جواب فرصت تعيين ميكند. «هاردينگ» سفير انگليس مينويسد: «ما كلك زديم و نامه را به زرگنده ارسال كرديم، چون مترجم نبود و آقاي وزير مختار فارسي نميدانست با آن موافقت كرد. ولي بعد كه فهميدند خيلي به ايشان برخورد كه زمان تعيين كرده و كلك زدهايد.» البته براي خاموش نمودن اعتراضات دولت روسيه پنج استان شمالي ايران (آذربايجان، گيلان، مازندران، گرگان، خراسان) از امتيازنامه دارسي حذف ميشوند.

نخستين حفاري كه منجر به استخراج نفت در ايران شد به چه زمان بازميگردد و توسط چه كسي انجام ميشود؟

دارسي براي آنكه همچون ديگران با شكست مواجه نشود، تمام تجهيزات استخراج نفت را از اطراف دنيا به منطقه آورد. وي حتي براي انجام حفاريها مهندس اسكاتلندي به نام «جورج برنارد رينولدز» را همراه عدهاي حفار لهستاني به ايران اعزام ميكند. رينولدز ابتدا به حفاري در منطقه«چاه سرخ» ميپردازد. پس از آن دارسي طبق شرايط قرارداد شركتي را به نام «استخراجات اوليه» تشكيل ميدهد. اما پس از دو سال حفاري بينتيجه ميماند به همين خاطر رينولدز براي حفاري به منطقه ماماتين و سپس به منطقه نفتون ميرود. حفاري در اين مناطق هم موفقيتآميز نبوده به همين خاطر با گذشت چند سال از آغاز حفاريها و بينتيجه بودنشان، دارسي طي ارسال تلگرامي رينولدز و گروهش را از ادامه كار منع ميكند. در واقع شرايط منطقه هم براي رينولدز غير قابل تحمل شده بود. بطوري كه وي در نامههايش به نامزدش از گرماي هوا و بيآبي شكايت ميكرد. اما در پنج خرداد 1287ه. ش (1908 م) يكي از چاههای نفت در منطقه نفتون فوران ميكند و سود سهام دارسي در بورس افزايش مييابد. البته بعد از مدتي رينولدز از شركت اخراج و راهي ونزوئلا شد.

علت واگذاري امتياز دارسي چه بود؟

دارسي پس از نااميدي از نتيجه حفاريها در منطقه چاه سرخ و با توجه به سرمايه محدودش تصميم به واگذاري امتيازش داشت. پيشنهادهايي هم از جانب سرمايهگذاران آلماني، امريكايي و فرانسوي دريافت كرد. از طرفي همان سالي كه نفت در مسجدسليمان فوران كرد وينستون چرچيل وزير درياداري انگليس شد و نيروي دريايي را متقاعد كرد كه براي تأمين سوخت كشتيها به جاي ذغال سنگ از نفت استفاده كنند. نيروي دريايي هم با آگاهي از تصميم دارسي براي واگذاري امتيازش تلاش كرد اين امتياز از دست انگليسي‌‌ها خارج نشود. به همين خاطر نيروي دريايي انگليس به كمك«لرد استراچكونا» سرمايهدار انگليسي، توانست شركت انگليسي نفت «برمه» را كه در بيرماني فعاليت ميكرد متقاعد كمك به دارسي كند. در نتيجه هيئتي از سوي نيروي دريايي انگلستان براي بررسي اراضي نفتخيز روانه ايران شد. گزارشات اين هيئت دولت انگلستان را به فكر ايجاد كمپاني مياندازد و با خريد 51 درصد از سهام دارسي كمپاني نفت انگليس و ايران در سال 1909م تشكيل ميشود. اين حيله به واسطه چرچيل به دولت ايران زده شد و در آينده سبب اعمال نفوذ و مداخله بريتانيا در ايران گشت. جالب است كه براي فرار از پرداخت ماليات به ايران دفتر شركت نفت در گلاسكو تشكيل ميشود. سوخت كشتيهاي انگليس در هر دو جنگ جهاني از معادن نفت ايران تأمين شد.

اما گفته ميشود كمپاني نفت ايران و انگليس...

نه براي اينكه ما را سركار بگذارند ميگفتند كمپاني نفت ايران و انگليس. وگرنه براي تأييد اين نام يك نامه هم وجود ندارد. اصلاً ايران كارهاي نبود فقط 16 درصد بهره مالكانه دريافت ميكرد. ناگفته نماند كه انگليس هم تمام مخارج كمپاني (استخراج و حقوق كاركاكنان) را از همين 16درصد كم ميكرد.

چه شد كه انگليسي‌‌ها به فكر تأسيس پالايشگاه نفت در آبادان افتادند؟

از آنجا كه پس از كشف نفت مسئله خريد زمين و حفاظت از تأسيسات نفتي مطرح بود، دولت انگليس با پرداخت سه درصد سود به سران ايل بختياري از آنها براي محافظت از منطقه كمك ميخواهد. همچنين دولت انگليس يك مايل مربع از آبادان (محدوده امروزي پالايشگاه نفت) را براي ساخت ساختمان تصفيه خانه از شيخ خزعل در برابر سالي 650 هزار ليره اجاره ميكند و شركت نفت انگليس و ايران از سال 1910 تا 1912 پالايشگاه آبادان را ميسازد. 1912 اولين محموله كشتيهاي نفتكش به حركت درميآيند. كشتيهاي نفتكش تا آن زمان اجارهاي بود در نتيجه شركتي به نام بريتش تانكرز يعني تانكرهاي بريتانيايي نيز براي به دست گرفتن انحصار انتقال نفت تأسيس ميشود. البته بياطلاعي ايرانيان از فوايد نفت سبب شد ساخت پالايشگاه فقط به كام انگليسيها شيرين آيد!

چطور؟

آبادان تا پيش از آن سنگستاني بيدرخت بود كه تا سال 1912 حتي پاي يك زن هم به آن نرسيده بود و انگليسي‌‌ها با زحمت بسيار آنجا را آباد كردند. مهندسان و كارمندان شركت هم در دو قريه خوشآبوهوا به نامهاي «بوآرده» و «بريم» ساكن بودند كه ايرانيان اجازه ورود به آنجا را نداشتند. حتي براي سرسبزي منطقه از هندوستان درخت «آكاسيا» و درختان گرمسيري ديگري را از برمه آوردند و براي سرگرمي 50 باشگاه (باشگاه قايقراني، اسبسواري، گلف، تئاتر، سينما، موسيقي و...) ساختند.  منتها تمام خدماتي كه انجام ميدادند به نفع خودشان بود و دائم به خارجيها سرويس ميدادند. حتي مستخدم هم از ديگر كشورها استخدام ميكردند و با وجود موادغذايي چون گندم در ايران آنها اين مواد را از هندوستان وارد ميكردند. نكته ديگر اينكه اينها48 شركت فرعي تشكيل دادند بدون آنكه ما اطلاع داشته باشيم. شركت نفت بريتيش پتروليوم، شركت بريتيش تانكر، شركت نفت عراق و شركت نفت بابكو (بحرين). آن زمان از ايرانيان تنها براي كارهاي ساده استفاده ميكردند و در قراردادها قيد ميشد «عمله و فعله از ايران!»

چه عواملي سبب بسته شدن قرارداد 1919 شد؟

با آغاز جنگ جهاني اول در سال1914 آلمانها كشتي انگليسي به نام «اكباتان» را غرق ميكنند. با غرق شدن كشتي به مدت 20 روز انتقال نفت قطع ميشود. همچنين آلمانها اعراب عثماني(متحدشان) را هم براي آسيب رساندن به لولههاي نفت تحريك ميكنند و طي چند حمله متحدين طبق نقشه یک فيلد مارشال آلماني با هدف دفع حمله متفقين، وارد كرمانشاه ميشوند. اما انگليسيها به كمك شيخ خزعل كه مرتباً براي عياشي از آنها پول قرض ميكرد و خوانين بختياري مانع از خرابكاري آلمانها ميشوند و حفاظت منطقه را برعهده ميگيرند. در نهايت متفقين در اين جنگ پيروز شدند اما انگليسها اين خسارات را به حساب ايران گذاشتند و گفتند «طبق قرارداد شما موظف به برقراري امنيت بوديد!» در نتيجه شركت نفت انگليس و ايران مدعي شد دولت ايران موظف به پرداخت خسارت 500 هزار ليره ناشي از قطع لولههاي نفت و تأخير در عمليات نفتي است و با همين بهانه از پرداخت حقالامتياز ايران تا پايان جنگ اول خودداري كرد. از طرفي اختلافات ديگري نيز بر سر سود شركتهاي تابع، فروش نفت با تخفيف به دولت انگليس و... بهوجود آمد. در پي اين كشمكشها انگليس براي جلوگيري از نفوذ روسيه تصميم گرفت نفوذ خود را در ايران گسترش دهد. به همين روي كابينه انگليس براي انجام قراردادي جديد با دولت ايران وارد مذاكره شد كه نتيجه آن انعقاد قرارداد اوت 1919م است. پس از آن هم ايران براي حل اختلافات ابتدا نصرت الدوله فيروز و سپس آرميتاژ اسميت انگليسي (مستشار مالي دولت وثوق الدوله) با كمپاني وارد مذاكره شدند. سرانجام اسميت طي چند دوره مذاكره اواخر سال1920 از سوي ايران موافقتنامهاي را با شركت نفت انگليس و ايران به امضا رساند.

گويا به نفع انگليس هم بوده است؟

طبق اين موافقتنامه شركت از ادعاي دريافت خسارت خرابكاري در لولههاي نفت صرفنظر كرد و بابت اختلاف محاسبات حقالامتياز ايران قرار شد يك ميليون ليره به ايران پرداخت كند. اما ايران از دريافت سود16درصدي تمام شركتهاي تابع محروم شد. البته چون امضای اين موافقتنامه فراتر از اختيارات اسميت بود، مجلس ايران آن را هيچگاه معتبر ندانست ولي ملاك عمل كمپاني براي محاسبه حقالامتياز ايران شد.

احمدشاه مخالفتي با اين قرارداد نكرد؟

احمدشاه شيفته فرنگ بود و دو سال براي عياشي به اروپا رفت و بعد از قرارداد 1919 هم از انگلستان ماهي 15 هزار تومان مقرري دريافت ميكرد. در واقع وطندوستياش هم دروغ است، چون ايرانيان پدرش محمد‌‌عليشاه را بيرون كردند، دل خوشي از آنها نداشت. آن دوره اغلب رجال ايران انگلوفيل بودند (طرفدار سياست انگليس در ايران) و نميخواستند اين كشور را برنجانند.

از طرفي اوضاع نابسامان مالي كشور سبب شد در سال ۱۳۰۱ شمسي دولت براي تأمين كسري بودجه از امريكا استقراض كند. طبق مذاكراتي كه به عمل آمد، شرط استقراض اين شد كه اداره ماليه مملكت تحت نظارت مستشاران امريكايي قرار گيرد به همين روي هيئتي امريكايي براي اصلاح مسائل ماليه به استخدام دولت ايران درآمد و آرتور ميلسپو رئيس كل اداره ماليه ايران شد.

 سال 1303ه. ش زماني كه رضاخان وزارت جنگ را برعهده داشت، كنلل مك كورمك يكي از مستشاران دارايي ايران اعلام كرد شيخ خزعل 4 ميليون تومان بدهي مالياتي دارد. اما شيخ زيربار پرداخت ماليات نرفت و كوشيد به كمك انگليس خوزستان را از ايران جدا سازد. رضاخان نيز براي مقابله با وي به جنوب لشكركشي كرد.

اما انگليسي‌‌ها كه ميخواستند ايران را از دست روسيه درآورند (براي عدم راهيابي ديگر كشورها از سوي خوزستان به مستعمرهشان هندوستان) اين بار از شيخ خزعل حمايت نكردند و سبب دستگيري وي شدند. شيخ خزعل نيز تا سال 1315 كه به دستور رضاشاه كشته شود، در باغي در امامزاده قاسم تهران تحت نظر بود.

چه عواملي سبب تصويب قرارداد 1933 شد؟

تا سال 1312 انگليسيها در كشورمان جولان ميدادند اما پس از وقوع رخداد ورشكستگي اقتصادي در دنيا انگليسيها سهم ايران را از يك ميليون ليره به 306هزار ليره كاهش دادند كه همين مسئله سبب عصبانيت رضاشاه و پاره كردن قرارداد دارسي ميشود، با وجود آنكه انگليسيها وي را به قدرت رسانده بودند. اما در نهايت شرايط به گونهاي پيش رفت كه رضاشاه مجبور به مذاكره و پذيرش قرارداد جديد شد. به نوشته اغلب وزراي رضاشاه مثل كاظمي و مصطفي فاتح (معاون شركت نفت)، وقتي رضا شاه با سرجان كادمن (مديرعامل شركت نفت) و مترجمش دكتر يانگ از اتاق خارج شدند، رضاشاه ميگويد:«هرچه ميخواهند به ايشان بدهيد!» به نمايندگان مجلس هم گفته ميشود كسي با امضاي قرارداد مخالفت كند حسابش را خواهيم رسيد.» در نتيجه قرارداد 1933 امضا و به موجب آن 30 سال ديگر به آن 60 سال قرارداد قبل اضافه ميشود.

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار