بسط و مبسوط براي چه، نام او شيواترين روايت است، «فرجالله سلحشور»، گشايشي در هنر انقلاب، فتحي از جنس سلحشوري، روايتي برگرفته از حقيقت، جلوهاي از قدرت هنر هفتم، پردهاي كه اينبار به جاي هنر فريبنده غرب، حقيقتي مسحوركننده از جنس نور براي تفسير «لقد كان في قصصهم عبره لاولي الالباب ما كان حديثا يفتري» به مخاطب ارائه ميدهد، اما او خود را اين گونه توصيف ميكند. «بهتر است بگويم فيلمسازي اسلامي يعني فيلمسازي الهي» يعني «سينماي اسلامي مروج، مبلغ و پايگاهش انسان نيست. اينجا انسان فقط آنچه خدا گفته را منتشر ميكند. مثل همه انبياء، آنچه در جامعه ما اتفاق ميافتد و داراي عبرتها و پندها و آموزشهاي سازنده است را مطرح ميكند.
پس فيلمساز مسلمان كسي است كه بدون اينكه خود را دستاندركار و مختار بداند و با حاكم دانستن خدا سعي ميكند اين ارزشها و حوادث را به فيلم تبديل كند». نگاهي كه هنر هفتم را در خدمت «فيلمساز حقيقي» قرار ميدهد تا سينمای اسلامي به تصوير درآيد، مسيري كه از مسجد جوادالائمه(ع) و «توبه نصوح» به عنوان بازيگر آغاز ميشود و در «گوركن» (بازيگر)، «پرواز در شب» (بازيگر)، «انسان و اسلحه» (بازيگر، تهيهكننده)، «ايوب پيامبر» (بازيگر، كارگردان و فيلمنامهنويس)، «دنياي وارونه» (بازيگر)، «مردان آنجلس» (كارگردان) ادامه مييابد و با يوسف پيامبر (كارگردان، تهيهكننده، نويسنده) و فيلمنامههاي نوشته شده از عزير نبي(ع)، حضرت يونس(ع) و موسي پيامبر(ع) در 8 اسفند 94 به سرانجام ميرسد، مسيري كه مقام معظم رهبري اين گونه توصيف ميكند: «شهيد آويني پيشاهنگش بود و در اين اواخر مرحوم سلحشور - كه اينها پيشروان كار انقلابي در اين كشورند - اينها را بايد ترويج كرد، اينها را بايد تقدير كرد و نام اينها را بايد گرامي داشت. كار انقلابي اين است». هنري كه «مايه آبرو و اعتبار هنر سينماي ايران در چشم ملتهاي ديگر كشورها گشت» و به راستي و به چه زيبايي سلحشور انقلاب كلام امام را به تحقق ميرساند، هنر قرآني، هنر اسلامي، هنر ايراني، همان هنري كه امام اينگونه توصيفش ميكند: «تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقلدهنده اسلام ناب محمدي (صليالله عليه وآله وسلم)، اسلام ائمه هدي (عليهمالسلام)، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانهخوردگان تاريخ تلخ و شرمآور محروميتها باشد.»
اما بگذاريد حقيقت را برملا كنم، آري! «محبوبيت دستوري» است، اما نه از سوي كدخدايان كه سالهاست روزنامههاي زنجير شده را خطدهي ميكنند، خطدهي كه باعث خنده ملائكه ميشود، زيرا سالهاست ملاك تيتر زني آنها انكار حقيقت است حال روزي بياحترامي به 40 ميليون رأي ملت و حمايت از فتنهگران، روزي هم بياحترامي به شهداي ملت، تا آنجا كه به ستكردن لوگوي روزنامه خود با رنگ پرچم تروريستهاي تكفيري هم راضي نميشوند و رسماً تيتر ميزنند: «سرتيپ حسين همداني در سوريه كشته شد»! و يا عزت الهي را «محبوبيت دستوري» ميپندارند، البته فرقي نميكند زيرا در احاديث آمده است ملائكه در دو زمان ميخندند؛ اول هنگامي كه مردم به دنبال عزيز كردن فردي باشند و خداوند خلاف آن را بخواهد و دوم، مردم به دنبال ذلالت شخصي باشند اما خداوند عزت او را طلب كند. به همين دليل در تاريخ «فرجالله سلحشور» را «هنرمند برجسته و متعهد» ميخوانند.