نميدانم با اين حرف من موافق هستيد که ما ايرانيها مردم دقيقه نودي هستيم؟ مردمي که بيشتر براي جلب نظر ديگران زندگي ميکنيم؟ فکر کنم با نظر من موافق باشيد. کافي است الان که بوي عيد ميآيد سري به خيابانها و مراکز خريد بزنيد تا به صحت حرف من پي ببريد.
سالهاست که اسفند ماه زمان شلوغي و ترافيک خريدهاي آنچناني است. انگار که 11 ماه سال هيچ نياز و احتياجي نداريم و همين ماه دوازدهم سال تمام نيازهاي ما يهويي خودشان را به ما نشان ميدهند. باور کنيد فردي را ميشناسم که تقريباً 10 ماهي هست که روي مبلي مينشسته که يک پايه آن شکسته و تا الان هم به روي مبارک نياورده و در برابر اعتراضهاي خانم هم دوام آورده و اين مسئله اصلاً موضوع مهمي نبوده ولي تازه به فکرش افتاده که نزديک عيد است وآبرويش پيش فاميل در خطر است و ياد گرامياش افتاده که دستي به سر و روي آن بکشد.
از اين موارد در اطراف ما مخصوصاً در اسفند ماه زياد ديده ميشود و نيازي هم نيست خيلي دقت كنيم و ريزبين باشيم که اين موارد را ببينيم. عملاً اسفند ماه مارتن خريدهاي منزل و کارهاي عقبافتاده سالي است که به نفس نفس افتاده و چيزي به آخرش نمانده است.
اما سؤال اينجاست چرا ما آخر هرسال به فکر کارهاي عقبافتاده و خريدهاي لازم و ضروري زندگي ميافتيم؟ به نظرم اين سؤال يک جواب کلي دارد که ميتواند از جوانب مختلف مورد بررسي قرار گيرد. جواب اين است که ما افراد دقيقه نودي هستيم که براي ديگران زندگي ميکنيم.
بدو بدو براي ديگران
کمي صبر کنيم. فقط براي چند لحظه کمي فکر کنيم. مطمئن باشيد از ماراتن عقب نميمانيم. چقدر از کارها و خريدهايي که در حال انجامش هستيم را براي دل خود انجام ميدهيم و چقدرش را براي حرف آشنا و فاميل؟
يعني ما حاضريم يک سال منزلمان را تميز نکنيم يا ديوار خراب منزل را تعمير نکنيم و زياد هم برايمان مهم نيست اما براي عيد همه چيز يهويي مهم و واجب شرعي ميشود و بايد درست بشود حتي اگر شده براي انجامش قرض و قوله کنيم و وام بگيريم چون حرف مردم برايمان مهم است.
فراموش نکنيم زندگي وقتي زيباست که براي خودمان باشد. البته نه اينکه ديگران اهميت ندارند، نه منظورم اين نيست، ولي معتقدم کسي که يک سال با جوراب پاره روزگار را سپري ميکند و فقط وصله پينهاش ميکند چرا عيد که ميشود 5-4 جفت جوراب ميخرد و کت و شلوار شيکش را از صندوقچه بيرون ميکشد براي ديگراني که قرار است سالي يک بار آنها را ببينند.
در گذشتههاي نه چندان دور مردم در مراسم عيد ديدني هر خوراکي که در خانه داشتند، مقابل مهمانان ميگذاشتند اما اين روزها اگر آجيل چهار مغز و فلان ميوه در ميوهخوري نباشد و فلان مدل شيريني سرو نشود، مثل اين است که عيد نيست. ميزبان بايد از همه چيز بگذرد تا يک مهماني در حد مراسم عروسي برگزار کند. به نظر ميرسد تعاريف نامناسب از پذيرايي، تجملگراييهاي افراطي است که باعث شده هزينههاي بسيار صرف خريدهاي اقلام خوراکي در عيد شود و در نهايت هم جز اسراف و حيف و ميل شدن نتيجه ديگري نداشته باشد و البته اينها همه براي رضايت ديگران است.
باور کنيد اين بدو بدوهاي قبل از عيد براي اين است که نظر ديگران را نسبت به ما مثبت کند و هيچ تفکر ديگري هم پشتش نيست. نبايد خودمان را گول بزنيم. لازم است براي اينکه زندگي به ما بچسبد بعضي مواقع حداقل با خودمان صادق و روراست باشيم. مگر ميشود کسي که به خودش اهميت ميدهد فقط لباسهاي قشنگش را در ايام عيد بپوشد؟ يا دکوراسيون منزلش را از عيد به عيد ديگر تغيير دهد؟
ضرورتي ندارد کارهايي را انجام دهيم که از آنها بيزار هستيم و دوستشان نداريم، به صرف اينکه مردم و اطرافيان در مورد ما چه فکر ميکنند.
مهم علاقه و توان ما براي زندگي است. اگر به اين مهم توجه کنيم مسلماً تمام کارهاي ما معطوف به آخر سال نميشود زيرا ميخواهيم از تمامي ساعتها و روزهاي سال استفاده کنيم و لذت ببريم.
زندگي را دودستي بچسبيمعيد و تغيير و تحول سالها به اندازه خودش زيبا و مهم است و کسي هم به نظرم در اين مورد حرف و حديثي ندارد. اما صحبت از يک سال است يعني 365 روز و ساعتهاي بسياري که ميتوانيم از آن لذت ببريم، البته اگر چنانچه به زندگي اهميت بدهيم و علايق خود را به پاي ديگران حرام نکنيم.
اگر الان که حال و هواي عيد همه شهر را در برگرفته سري به مغازهها و فروشگاهها بزنيد ميبينيد خيلي از افراد فقط براي اينکه عيد است خريد ميکنند که خود و محيط زندگي را براي نمايش به ديگران آماده کنند. سؤال اين است که آيا زندگي يک سال ما همين 15 روز عيد است؟ آيا از کل سال براي اين ايام عيد بايد بيهوده گذر کنيم؟
اگر کسي عاشق زندگي باشد مسلماً براي همه سال برنامه دارد. سعي کنيم در طول سال از تمام کارهايي که داريم، فهرستي تهيه کنيم و با برنامهريزي در فرصتهاي مناسب، کارهايمان را انجام دهيم؛ به اين صورت از لحظههايمان بهتر استفاده ميکنيم و آن وقت ميبينيم که زندگي يعني چي.
بنابراين بايد ياد بگيريم در لحظه هر کاري را انجام دهيم چراکه هر کاري زمان خودش را دارد. اگر شما نتوانيد در وضعيت کنونيتان شاد باشيد و زندگي کنيد، حتي اگر به تمام اهداف و آرزوهايتان هم برسيد باز زندگي نکردهايد.
به جاي به تعويق انداختن خوشبختي، سعي کنيد از هر لحظه همان موقع لذت ببريد. سعي کنيد اين را به سبک زندگيتان تبديل کنيد. خوشبختي شما ارتباطي به ثروت و سلامتيتان ندارد. همينطور به عنوان و شهرتتان. هيچ دستاوردي در دنيا نميتواند براي شما شادي و خوشبختي جاودانه و پايدار به ارمغان بياورد و تنها فرد در جهان که ميتواند شما را از خوشبختي که لايق آن هستيد محروم کند، کسي نيست جز خودتان. در واقع همه چيز به خودتان بستگي دارد. اگر واقعاً ميخواهيد معناي زندگي را درک کنيد، پس دست از به تعويق انداختن آن برداريد. از هر لحظه با همه چيزهايي که داريد لذت ببريد و همه چيز را به آخر سال معطوف نکنيد. اگر بخواهيد ميتوانيد همه روزها را براي خودتان عيد کنيد.