ياد سلمانيهاي قديم بخير. خدا رحمت كند حاج عباس را. هميشه عادت داشتم وقتي از كنار سلماني محلمان رد ميشدم چند دقيقهاي بايستم و به حاج عباس خيره شوم. حاج عباس تنها سلماني محلهمان هميشه مشغول كار توي سلمانياش بود. تمام وسايلش تشكيل شده بود از يك قيچي و يك تيغ اصلاح، يك آينه، يك صندلي براي نشستن مشتري و لنگي كه به عنوان پيشبند دور گردن مشتري ميبست. خيلي توي كارش مهارت داشت. بيشتر مردهايي كه براي اصلاح پيش او ميآمدند را خيلي ساده آرايش ميكرد و همه از اخلاق و كيفيت كار او راضي بودند. بعد از چند سال كمي كارش را توسعه داد و علاوه بر قيچي از دستگاهي جديد كه براي همه تازگي داشت استفاده كرد. حسابي كارش راحت شده بود و خودش هم از اين وضع راضي بود. وقتي مدرسهها باز ميشدند سر حاج عباس خيلي شلوغ ميشد و ما ساعتها براي اصلاح يا بهتر بگويم تراشيدن موي سرمان به انتظار مينشستيم. نحوه كار او خيلي برايمان جالب بود. بعد از اصلاح هم بچهها سر به سر هم ميگذاشتند و كلي ميخنديديم. آن موقع سر و وضع مردم خيلي ساده بود و زدن روغن مو و حالت دادن به مو هم مخصوص از ما بهتران بود. اما الان نه از آن سلمانيهاي باصفا خبري هست و نه از آن همه سادگي... اين روزها در كوچه و خيابان چشمهايمان از مشاهده مدل موهايي كه برخي جوانان روي سر خود پياده ميكنند از حدقه بيرون ميزند.
تغيير در آرايشهاي مردانهدر گذشتههاي نه چندان دور اصلاح و آرايش موي سر و صورت مخصوص خانمها بود و مردان تنها به كوتاه كردن ساده مو و اصلاح موي صورت اكتفا ميكردند چراكه اعتقادات و باورهاي ديني و همچنين عرف جامعه به يك مرد اجازه نميداد كه از سادگي خارج شود اما حالا چه شده كه برخي مردان و جوانان ما خود را به هر شكل نامتعارفي در ميآورند؟
وقتي از جوانان ميپرسيم چرا موي خود را اين چنين اصلاح كرده و چرا اين مدل را انتخاب كردهاند، متوجه ميشويم فلان بازيگر هاليوودي يا بازيكن فوتبال خارجي سر خود را اين چنين اصلاح كرده است و اين يعني تقليد كوركورانه بدون توجه به عرف و فرهنگ بومي و این گونهاست که تقلید از نوک موها بیرون میزند. جوان امروزي به صرف اينكه از فلان مدل خوشش آمده آن را روي موي سر خود پياده ميكند غافل از اينكه بيشتر اوقات در پشت اين مدلها اهداف و ايدههايي نهفته است كه گاه بد و نژادپرستانه و داراي معاني ناهنجاري است. آيا جوان مقصر است؟ آيا آرايشگر و كسي كه اين مدلها را پياده ميكند مقصر بروز چنين مسائلي است؟ شايد ميتوان نهادهايي مثل آموزش و پرورش و مدرسه و شايد هم رسانههاي جمعي را مقصر دانست و حتي از همه مهمتر، خانواده را.
وقتي فرهنگ و تربيت خانوادهها همراه با دين و اعتقادات مذهبي و در گرو فرهنگ اصيل ايراني و ملي باشد مطمئناً تربيتي در خانواده پياده ميشود كه فرزندانمان را از اين نوع مدگراييهاي كوركورانه و غربي مصون و دور نگه ميدارد. البته اسلام دين آزادي و نوگرايي و تنوع است اما اين آزادي همراه با تعقل و تفكر است. بيترديد يك جوان با فهم و شعور كه در خانواده اصيل ايراني و مذهبي بزرگ شده و تربيت يافته هيچ گاه اسير چنين مدگراييهاي چشم و گوش بسته نميشود. دين اسلام دين طراوت، زيبايي و شادابي است و ما در زندگي خود بهترين الگوهاي اسلامي را كه همانا پيامبر عزيزمان و ائمه اطهار هستند داريم و با استفاده از توصيهها و احكام مربوط به نوع پوشش و ظاهرمان ميتوان از اين گونه مدگراييهاي غربگرايانه دوري كرد.
بيشك نهادها و مؤسسات آموزشي، مدرسه و آموزش و پرورش نيز نقش بسزايي در راهنمايي و ارشاد جوانان و نوجوانان دارند. آنها ميتوانند با شفافسازي اين مسئله راه را براي فرزندان ما روشن كنند تا جوانان نيز با چشم بسته تقليد نكنند آنچه را كه نميدانند. مد و مدگرايي پديده اجتماعى است كه به دلايل مختلف در يك زمان معين توسط افرادى از جامعه پذيرفته مىشود و داراى دورهاى نسبتاً كوتاه است و سپس فراموش مىشود. اصل مدگرايى اين است كه فرد، طرز زندگى و رفتار خود را طبق برخى الگوها تنظيم كند و به محض آن كه الگوى جديدى در جامعه رواج يافت، قبلي را رها كرده و از ديگري پيروى كند. ترويج الگوي فرهنگي، در مورد موضوعات مختلف صدق ميكند و هر كسي ممكن است در گير و دار مدگرايي اسير شود. امروزه مردان زيادي حتي در نوع آرايش و پيرايش خود نيز از مد پيروي ميكنند و لحظههاي ارزشمند زندگي خود را با رنگ و بوي مد سازگار ميكنند. اين روند تبعاتي دارد و قاعدتاً بايد با فرهنگسازي جلوي آن را گرفت.
مد از منظر رهبر انقلاب
مسئله ظاهر آن قدر در دين ما و از ديد پيامبر گرامي اسلام مهم است كه ائمه و معصومين(ع) گاه در توصيههايي به ياران خود آن را متذكر ميشدند و توصيه ميكردند كه اگر نميتوانيد نظافت موي خود را حفظ كنيد آن را كوتاه نگه داريد. موضوع مد و مدگرايي بارها از ديدگاه رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار گرفته است و از منظري فرهنگي و آسيبشناسانه به آن پرداختهاند.
ايشان ميفرمايند: «ميبايست حد و مرز اين مدگرايي و زيباگرايي به خوبي مشخص شود. يك امر طبيعي و قهري است كه جوان گرايش به زيبايي و مُد داشته باشد؛ در اسلام هم منع نشده است. بلكه آن چيزي كه منع شده، فتنه و فساد است. اگر اين حس گرايش به نوگرايي به صورت افراطي و به شكل مُدپرستي درآيد، اين به فساد خواهد انجاميد. در حقيقت اگر اين مقوله زيباسازي و رسيدن به سر و وضع و لباس و امثال اينها، مشغله اصلي زندگي شود، انحراف و انحطاط است؛ اما رسيدن به سر و وضع و لباس، بدون اينكه در آن خودنمايي و تبرج باشد، عيبي ندارد. البته اين حرف اشتباه نشود كه اسلام با مُد و تنوع و تحول در روشهاي زندگي مخالف است؛ بلكه اگر مُدگرايي و نوگرايي افراطي نباشد، اگر روي چشم و همچشمي و رقابتهاي كودكانه نباشد، عيبي ندارد.
اينكه لباس و رفتار و آرايش تغيير پيدا ميكند، مانعي ندارد. اما نكته اصلي اين است قبله نماي اين مُدگرايي به سمت اروپا نباشد؛ اين بد است. اگر طراحان لباس در اروپا و امريكا در مجلاتي كه مُدها را مطرح ميكنند، فلان لباس را براي مردان يا زنانِ خودشان ترسيم كردند، آيا ما بايد اينجا، آن را تقليد كنيم؟ بيترديد اين تقليد اشتباه است. بايد خودمان طراحي كنيم و خودمان بسازيم.»